لقبی که روزنامه "گاردین" به فروغ داد / فروغ فرخزاد به روایت ابراهیم گلستان و شفیعی کدکنی
به تازگی گفتههای شنیده نشدهای از ابراهیم گلستان و شفیعی کدکنی در مورد فروغ فرخزاد در روزنامه "گاردین" به چاپ رسیده است.
ایران آرت: روزنامه «گاردین» به تازگی گزارشی از فروغ فرخزاد منتشر کرده که در آن با اشخاصی همچون ابراهیم گلستان و محمدرضا شفیعی کدکنی به گفتوگو پرداخته است که با برگردان دکتر عادل محمدی-زبان شناس، به دست روزنامه قانون رسیده است که با کمی دخل و تصرف در زیر می خوانید.
در 74 کیلومتری جنوب لندن در روستایی واقع در غرب ساسکس، خردورزِ 94 ساله ایرانی سکنی گزیده که نیمسده در رابطه با یار پیشین خود سکوت کرده است، چهره بزرگ ادبیات مدرن ایران که در 32 سالگی بر اثر سانحه تصادف جان سپرد.
سرانجام ابراهیم گلستان، او را همچون شاعری توصیف کرد که صادقانه در باب سادهترین احساساتِ آدمی شعر می نگاشت.
فرخزاد، یکی از پرآوازهترین چهرههای ادبیات ایران در سده گذشته است که در غرب نادیده گرفته شده بود، برای نگاشتههای پنهانیاش که مرزهای پدرسالارانه جامعه ایرانی را درنوردید، بر سر زبانها افتاد و با سیلویا پلات مقایسه میشد.
رابطه او با گلستان، فیلمساز و نویسندهای رازآلود، مصادف با دورهای بود که در در ازای آن، برخی آثار به یاد ماندنیاش را به رشته تحریر در آورد. دانسته های چندانی از ارتباط آنها در دست نیست اما بسیاری به آن باور بودند که احساسات فرخ زاد عشقی یکسویه بوده است.
گلستان در گفتوگویی نایاب در کاخ پرشکوه ویکتوریا در روستای بولینی که با نقاشیهای برخی هنرمندان برجسته ایرانی تزیین شده بود، اعتراف کرد که رابطهشان با فروغ صمیمی بود. وی گفت:«سالهاست از نبودش در اینجا افسوس میخورم و آن به وضوح مشهود است». «بسیار به هم نزدیک بودیم اما نمیتوانم احساس دلبستگیام به او را اندازه بگیرم. چگونه میتوانم این را بسنجم؟ با متر؟ با کیلوگرم؟».
مهدی جامی که بسیار درباره تاثیر فرخزاد بر ادبیات پارسی نگاشته است، بیان داشت: این فیلمساز و تاثیر بس چشمگیر بر نوشتههای فرخزاد بهویژه در معرفی او به جنبشهای ادبی مدرن در غرب داشته است.
اگر میخواهید یکی از چهره هایی که بیشترین تاثیر را بر فروغ داشت به زبان آورید، بیگمان گلستان است.
وی گفت: «آنها یکدیگر را درست در لحظهای مناسب ملاقات کردند».
جامی گفت: «در هر فرهنگی شمایلهای فرهنگی چون شکسپیر در بریتانیا دارد. فرخزاد نیز چهرهای مانند او برای ایران امروزی بود؛ کسی که هویت همیشگی ما را شکل بخشید. وی افزود: او ساده و بیپیرایه مینگاشت، نه اشعارش دروغین بود و نه خودش! اویکی از انسان های راستینی بود که سرزمینمان به خود دیده است».
محمدرضا شفیعی کدکنی، بارزترین شاعر کنونی ایران، از تهران به گاردین گفت:« فروغ بیآنکه آشکارا از مدرنیسم در اشعارش سخنی به میان آورد اما بهراستی مدرن بود. او ساده و بیآلایش و نمونه شاعری راستین در روزگار خویش بود. هیچ نقابی بر چهره نداشت و همین است که ما امروز او را هنوز میخوانیم و در آینده نیز خواهیم خواند».
گلستان افزود، دو تن از دوستانش در سال ۱۹۵۰ وی را با فروغ آشنا کردند که به دنبال کار میگشت. در آن زمان او یک استودیوی معروف در دروس داشت.
وی چند سال پس از مرگ فرخزاد که سرخوردگیاش را از فضای سیاسی زمان شاه دوچندان کرده بود، ایران را ترک کرد و از سال ۱۹۷۵ در ساسکس سکنی گزید و هرگز به کشور خود بازنگشت.
فاطمه شمس، شاعر ایرانی و استاد ادبیات فارسی معاصر در دانشگاه پنسیلوانیا ابراز داشت: گاهی سرودههای فروغ چنان سرکش بود که در پستو پنهان میماند.
وی گفت:«هنگامیکه 15ساله بودم، نخستین بار رونوشتهایی از سرودههای فروغ را لابهلای کتابهای دیرینی که ازآن مادرم بود، یافتم. آن رونوشتها مدتها در زیرزمین ما بود. آنها با کتاب های طبقه بالای قفسه چیده نشده بود. من آن رونوشت ها را از زیر زمین به اتاق خود آورد. من هنرِ فخر و شورِ دلدادگی را از شاعران دیرین پارسی همچو خیام و حافظ نیاموختم بلکه از فروغ آموختم که جسورانه و بیهیچ شرم و آزرمی از عشق مینگاشت و مرزها را درمینوردید.فروغ خود به این اشاره کرده و شعرش را مانند« نیاز حیاتی» میانگارد؛ نیازی بالاتر از ردف خوردن و خوابیدن، چیزی شبیه نفس کشیدن، وصف میکند».گلستان سرودههای فروغ را « سازگار با احساسات بیپیرایه مردم » وصف میکرد و تاثیر خود را روی شعر فروغ ناچیز میانگاشت. او تحت تاثیر کوشش خود بود وگویی شاگرد مکتب بود و بیشترین تاثیر را خود بر خویشتن نهاد. هیچگاه ندیدم که نواندیش و نوآور نباشد.
منبع: روزنامه قانون به نقل از روزنامه انگلیسی گاردین «مصاحبه گر: سعید کمالیدهقان»، «مترجم : عادل محمدی»
هنگامی که بود قدرش را ندانستیم اما وقتی که رفتند ماندند و جاودان شدند همانطور که اون ماند و فروغ جاودان شعر شد:)🖤
ترجمه بینظیر بود، سپاس دکتر عادل محمدی