کد خبر: 13467 A

گشتی در خانه ویکتور هوگو / اینجا بینوایان نوشته شد

گشتی در خانه ویکتور هوگو / اینجا بینوایان نوشته شد

آپارتمان قرن هفدهمی ویکتور هوگو از جاذبه‌های گردشگری پاریس است.

ایران‌آرت: مهرانگیز قهرمانی؛ پاریس، شهر شیفگان هنر و زیبایی است؛ شهری که هیچ‌وقت از تماشای زیبایی‌های آن سیر نمی‌شوید و مانند "گیل" شخصیت اصلی فیلم "نیمه شب در پاریس" وودی آلن هر شب در خیابان‌های جادویی شهر ناپدید می‌شوید تا در خیال، همسفر شخصیت‌های بزرگ و از دست رفته قرن نوزدهم شوید.

این پاراگراف آغازین، یکی از تعاریفی است که می‌توان از این شهر داد، ابرشهری که در کنار تمام زیبایی‌های خیره‌کننده‌ چهره‌اش، زخم‌های عمیقی هم بر صورت دارد و آن زنان، مردان و کودکان جنگ‌زده‌ای هستند که خانه‌شان خیابان‌های شهر است و روزگارشان را به امید گرفتن سکه‌ای از رهگذران و گردشگران می‌گذرانند و طعم تلخ بی‌سرپناهی و فقر را در ذهن هر بیننده‌ای تراوش می‌کنند.

خانه ویکتور هوگو

درست در همین لحظه است که با دیدن آنها، گویی جملاتی به گوشتان می‌رسد و صحنه‌هایی آشنا را برای‌تان یادآوری می‌کند: "پایان روز، فقط یک روز پیرتر می‌شوی... این تنها چیزی‌ست که در مورد زندگی فقرا می‌توانی بگویی... یک تقلاست و یک جنگ... هیچ‌کس چیزی نمی‌بخشد...یک روز دیگر را بی‌هدف سر کردن چه فایده دارد...؟ یک روز کمتر زندگی کردن...در پایان روز باز هم سردت خواهد بود... لباسی که بر تن داری تو را از سرما حفظ نمی‌کند... درستکاران به سرعت می‌گذرند... صدای گریه‌ کودکان را نمی‌شنوند... طاعون به سرعت می‌شتابد... آماده است برای کشتن...یک روز به مرگ نزدیک‌تر می‌شوی...در پایان روز، روز دیگری آغاز خواهد شد...خورشید در صبح‌دم منتظر طلوع است...مانند موج‌هایی که بر شن‌ها فرو می‌ریزد...مانند طوفانی که هر لحظه تواند آید...در شهر قحطی است...و تاوان گزافی پرداخته خواهد شد... به سختی می‌توان چیزی به دست آورد..."

این جملات، کلماتی اقتباس شده از رمان معروف "بینوایان" است. کلماتی که از درگذشت‌ خالق‌اش سال‌ها می‌گذرد اما داستان و واقعیت‌های تلخی را که ساخته و پرداخته، هیچ‌گاه از سرزمین‌اش رخت برنبسته و شخصیت‌‌های‌ آثارش در کالبد زنان، مردان و کودکان جان یافته‌اند و داستان‌های دیگری از "بینوایان" جهان را خلق می‌کنند.

خانه ویکتور هوگو

"کوزت"، "ژاور"، "ژآن وار ژان" و... شخصیت‌هایی که در خانه‌ای سه طبقه یکی از خیابان‌های پاریس خلق شدند و اکنون می‌توان صدها نفر از آنها را در خیابان‌های پاریس دید حتی در "میدان رویال" (میدان ووژ فعلی)؛ گویی دخترک کوچک از پنجره یکی از طبقات خانه "هوگو" در حالی که دستان پیر خالقش را گرفته با چشمانی نگران به کودکانی می‌نگرد که مانند او سرگردان و بی‌پناه در کوچه پس کوچه‌های پاریس می‌گردند تا "ژان وار‌ ژانی" به مانند فرشته نگهبان سر برسد و آنها را از دستان شخصیت‌های ترسناک و مشکلاتی که از فقر بر سرشان آوار شده، نجات دهد.

شاید یادآوری همین جملات و تصویرهاست که در میان تمام جاذبه‌های گردشگری بسیار پاریس عده‌ای را به سمت خانه‌ای در گوشه "میدان رویال" (ووژ فعلی) می‌کشاند. خانه‌ای که به محض ورود، وقتی از پله‌های طبقات‌اش بالا می‌روید و به عکس‌های خانوادگی و تابلو‌های نقاشی آویخته به دیوار نگاه می‌کنید، صدای دویدن و خنده دخترکی را می‌شنوید که در این خانه به دنیا آمده و زیسته است. دخترک و مردی که بدون خارج شدن از آن خانه و خیابان‌های شهر، تمام جهان با نام و سرنوشت‌شان آشنا هستند و امیدها و ناامیدهای‌شان را زیسته‌اند و با دردهایشان اشک ریخته‌اند.

خانه ویکتور هوگو

اینجا آپارتمانی قرن هفدهمی است که "ویکتور هوگو" از سال ۱۸۳۲ تا ۱۸۴۸ به همراه همسر و چهار فرزندش در آن زندگی می‌کرد. محلی که هوگو 16سال در آن زیست و با نویسنده‌های بسیاری چون مثل "گوتیه"، "لامارتین"، "دوما" و "سنبوو" دیدار و گفت‌وگو داشت؛ زمانی که عضو فرهنگستان فرانسه و مجمع قانون‌گذاری بود. گویی از در و دیوار خانه فلسفه و هنر تراوش می‌کند و در تمام آجرهایش، کلمات‌اند.

گرچه به نظر می‌رسد بعد از او ساکنین خانه مقداری این محل را تغییر دادند، اما خانواده و حمایتگران‌اش تلاش کردند تا اسباب و اثاثیه و آثار هنری‌اش را بازگردانده و دوباره خانه را به حالت قبل درآورند، بنابراین به راحتی می‌توانید در جای جای این خانه حضورش را احساس کنید.

خانه ویکتور هوگو

خانه موزه "هوگو" سه بخش قبل از تبعید، دوران تبعید و دوران بعد از تبعید زندگی این نویسنده را به تصویر می‌کشد. دوره اول که دوران سکونت‌اش در این خانه است و شامل اتاق جلویی و اتاق پذیرایی می‌شود؛ خاطرات جوانی او و رومانتیسیزم را یادآوری می‌کند.

دوران تبعید که شامل اتاق چینی واتاق غذاخوری به سبک قرون وسطاست که در جزیره "گرنزی" آن را برای "ژولیتدروئه"، همراه زندگی‌اش، طراحی کرده و دوران بعد از تبعید‌اش که شامل اتاق نشیمن است که بعد از تبعید از آن استفاده می‌کرد.

خانه موزه "هوگو" شامل مجموعه‌ای بیش از ۱۸,۰۰۰ نامه و دست‌نوشته است که جزو گران‌بهاترین داشته‌های آن به حساب می‌آید. بخش زیادی از موزه را مکاتبات خانوادگی تشکیل می‌دهند، البته نامه‌های عاشقانه‌ای نیز در بین این موارد وجود دارندکه برای مثال می‌توان به ۲۸ نامه او به "لئونیبیارد"اشاره کرد. از همه مهم‌تر نیز بیش از  ۱,۰۰۰ نامه "ژولیتدروئه" است.

خانه ویکتور هوگو

در این میان هیچ جایی عجیب‌تر از اتاق خواب قرمز رنگ او نیست؛ اتاقی که حسی عجیب را برای هر فردی که به آن قدم می‌گذارد را تداعی می‌کند، اتاقی که "هوگو" بزرگ در آن به خواب ابدی رفت. گویی پیرمردی بر بستر مرگ خوابیده در حالی که اطراف‌اش را "کوزت"، "ژان وار ژان"، "ژاور"، "فانتین"، "ماریوس"، "مادام و موسیو تناردیه"، "اسمرالدا"، "کازیمودو" و... گرفته‌اند.

اکنون با گذشت سالیان بسیار از "ویکتور هوگو" چندین کتاب، دست نوشته‌ها و خانه‌ای باقی مانده که تمام مردم جهان با آنها آشنا هستند و هر سال برای دیدن آن به پاریس می‌روند. اینجا خانه شماره 6 میدان "رویال"، خانه "کوزت" و "هوگو" است.

 

وودی آلن بینوایان ویکتور هوگو
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین