مربی میثم درویشانپور از شوخیهای هجدهبهبالای خندوانه میگوید/اشکان خطیبی: حاشیههای «خندانندهشو» ماجرای خر ملانصرالدین است!
حاشیه ها طبیعی است؛ ماجرا شبیه ملانصرالدین و خرش است.
ایران آرت: "رفیق با حال"، این تعریف بچه های گروه اشکان خطیبی از مربی شان است. شاید کمبودن اختلاف سنی و روحیه شاید خطیبی دلیل اصلی این میزان صمیمت باشد. گفتوگوی همشهری جوان با خطیبی را بخوانید:
روزی که سرمربی ها انتخاب شدند، ترکیب جالب توجه بود: اینکه غیر از شقایق دهقان بقیه با وجود داشتن سابقه کمدی ، کمدین محسوب نمی شوند.
به نظرم این از ناآگاهی شما نشئت می گیرد. من سال 86که هنوز استندآپ در تلویزیون نبوده با رامبد جوان استندآپ می کردم. الان حدود 20سال است که در تئاتر کارمی کنم و به دفعات کار طنز می کنم در فیلدهای مختلف از فارس گرفته تا دلارته و... .
منظور، تعریف کلی کمدی است که به مهران غفوریان و امثالهم اطلاق می شود نه شما.
فارغ از همه این حرف ها، کمدین، کمدین زاده نمی شود و تو باید به جلوه گری او کمک کنی. 90درصد از شرکت کننده ها "خنداننده شو" سابقه ی اجرا نداشته اند و اصلا شغلشان چیز دیگری است ، بنابراین اولین چیزی که به آن احتیاج داشتنئد، اعتماد به نفس کافی برای حضور در صحنه و مسلط بودن به ابزار ابتدایی بدن، بیان، حس و چیزهایی از این دست برای یک اجرای ساده و روان است و من سال های سال است که نه فقط در ایران که بیرون از ایران درس بازیگری می دهم . هی من را در این موقعیت می گذاری که از خودم دفاع کنم.
خب چه دغدغه ای باعث شد که پیشنهاد مربیگری "خنداننده شو" را بپذیرید؟
دغدغه کلمه گنده ای است ؛ وقتی دوستم، برادرم ، همکارم (رامبدجوان) که چندسالی ست برای برقرار کردن یک فضای کمی سرخوشانه در جامعه عبوس ( منظورم خود ما آدم هاست ) تلاش می کند، از من دعوت کرد، فکر کردم اندک کمکی از دستم برمی آید، دریغ نکنم. آن هم برای جا انداختن گونه ای از کمدی که در خود جهان هم به نسبت دیگر گونه های نمایشی جوان است ، چه برسد به ایران که می خواهد میخ اولش را بکوبد و کمی به نیروهای کمدی تلویزیون کمک کند. یک جور احساس وظیفه است.
به نظر خودتان اثری را که باید، گذاشته اید؟
این که چقدر کارآمد بوده یا نبوده ام اول از همه هم گروهی هایم می توانند جواب بدهند و بعد از آن مردمی که کارها را دیدند؛ یعنی از صفر ماجرا و از روزی که شرکت کننده ها مقابل خانم خیراندیش ، آقای پسیانی و آقای تبریزی رفتند تا حالا که آغاز مرحله ی سوم مسابقه است .
اگر از طرف برنامه ای مثل "زمانی برای خندیدن" پیشنهاد داوری می شد. قبول می کردید؟
متاسفانه این برنامه را ندیده ام.
خنداننده شو چه مشخصه ای داشت که قبولش کردید؟
من به خروجی کار رامبد به دلیل سال ها رفاقت و همکاری اطمینان دارم . "خندوانه" آزمون و خطاهایش را کرده و به آستانه استاندارد رسیده است و مردم آن را پذیرفته اند. فکر کردم توانی در من هست که از طرف برنامه پیشنهاد شده، چون پیش از اینکه رامبد به من بگوید ، ظاهرا پیشنهاد حضور از طرف سرپرست نویسندگان برنامه مطرح شده بود. ضمن اینکه سال ها کار مدیریتی کرده ام؛ به شدت بلدم گروهی را رهبری کنم تا به هدفی که می خواهند نزدیک شوند.
پیش بینی می کردید برنامه تا این حد بگیرد؟
بله، حتی خوش بین تر بودم. موقعی که هنوز مسابقه شروع نشده بود مطمئن بودم در این بچه ها پتانسیلی هست که اگر وقت گذاشته شود، قطعا می تواند هم برای خودشان و هم برای مخاطب جذابیت داشته باشد و از شب دوم مسابقه بازخورد انبوهی را دیدیم . به گفته سازندگان برنامه آرای مرحله اول از مجموع آرای فینالیست های "خنداننده برتر" بالاتر بوده، فکر کنم نزدیک هدف هستیم.
حاشیه روی کار گروهتان تاثیر منفی نداشته؟
حاشیه ها طبیعی است؛ ماجرا شبیه ملانصرالدین و خرش است. پس وقتی یک هدف را در نظر داری نشانه گیری کن و بزن. من به بچه ها می گویم کاری به اخبار و شایعه ها نداشته باشید. وقتی مسابقه تمام شد، فرصت کافی برای پیگیری آن ها هست. من به مردم بابت خیلی شوخی ها که ناراحت شده بودند، حق می دهم اماهیچ مسئولیتی متوجه شرکتکنندهها نیست، چون اینها که سابقه کار در این زمینه را ندارند و هر آن چه که هست مسئولیتش به گردن من ، دیگر مربی ها، گردانندگان مسابقه، نویسندگان، ناظران پخش و... است. پس انگشت اتهام سمت بچه ها نیست و سمت ماست که یک چیزهای از دستمان در رفت و البته سریع برگشتیم اما این کمدی است و کمدی الزامات خاص خود را دارد.