حمید جبلی، رسول صدر عاملی، فیلم های حمید جبلی
خداحافظی حمید جبلی و روایت متفاوت رسانه اصولگرا/ ستایش توام با کنایه خیلی عجیب !
رسانه اصولگرا در مطلبی که ابتدایش ستایش حمید جبلی ، در پایان با کنایه ای عجیب خداحافظی او از صحنه سینما و تلویزیون را تایید می کند؛ حال آنکه در خبر اولیه آمده است جبلی به جهت دل گیری و غمگینی از این وادی خداحافظی کرده است.
ایران آرت: روزنامه همشهری ، ارگان رسمی شهرداری تهران نوشت: از نخستین بارهایی که تصویرش با آن قیافه مظلوم و بیان نالان و حالت شُل و ول روی صفحه تلویزیون نقش بست، سال1360 بود که در نقش پسر دست و پاچلفتی حکیمباشی، با حالتی حق به جانب و طلبکار به مردی که نگران حال مادر محتضرش بود، رو کرد و گفت: « ناخوش خر خورده». وقتی حکیمباشی (با بازی مرحوم اسماعیل داورفر) که از شدت خشم بهخودش میپیچید، پسرش را مؤاخذه کرد که چرا چنین تجویزی کرده، باز با همان لب و لوچه آویزان و حال مستأصل توجیه کرد: «خودتون گفتید دور و بر مریض و توی حیاط خونه رو خوب نگاه کن و اگه چیزی پیدا کردی، همون را علت تشدید بیماری مریض اعلام کن. منم وقتی وارد حیاط شدم، دیدم کنار آشغالا یه پالون افتاده. گفتم لابد مریض خر خورده و پالونش رو دور انداخته.» این حرفها را در نهایت صداقت میزد، درنهایت کودکصفتی و در نهایت شیرینی و بامزگی.
حمید جبلی در تمام 30 سال بعد که در سینما و تلویزیون نقشهای مختلفی بازی کرد و صدایش را به دوستداشتنیترین شخصیتهای عروسکی تاریخ سینما و تلویزیون ایران قرض داد، همیشه همینقدر صادق، مظلوم، بانمک، حاضرجواب و شیرینزبان بود. اما گویا دیگر قرار نیست شاهد شیرینزبانیها و مزه ریختنهایش باشیم. دیروز رسول صدرعاملی در صفحه شخصیاش در اینستاگرام خبر داد که حمید جبلی از حرفهاش در سینما و تلویزیون خداحافظی کرده است. صدرعاملی ابراز امیدواری کرده بود که این روایت اشتباه باشد و بعد اضافه کرده بود: «مگر میشود کسی که اینهمه با عشق و علاقه همه عمرش را بهکار نمایش برای مردم گذرانده است بتواند با حرفهاش خداحافظی کند؟ مگر اینکه غمگین باشد، بسیار غمگین.» اینکه صدرعاملی میان این تصمیم جبلی و غمگین بودن او ارتباطی پیدا کرده، قدری احساسی و شبیه به فیلمهای خود صدرعاملی است که رفتارهای احساسی شخصیتها بر منطق درام میچربد. اول باید دید آیا این خبر صحت دارد و آیا جبلی دیگر تصمیم بهکار کردن ندارد بعد میتوان به این موضوع فکر کرد که چرا جبلی بعد از سالها کار در عرصه نمایش تصمیم گرفته بازنشسته شود.
جبلی رسما سالهاست تنها فعالیتش در سینما و تلویزیون صداپیشگی کلاهقرمزی، پسرخاله و یکی- دو عروسک دیگر و همکاری در نوشتن متن این برنامهها بوده است. او که سابقه بازیگری در فیلمهای کارگردانانی چون داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی را دارد و خودش هم دو فیلم «پسر مریم» (1377) و «خواب سفید» (1382) را کارگردانی کرده، آخرین بار که جلوی دوربین رفت، سال 1386و در فیلم «رفیق بد» بود. شاید بشود گفت جبلی سالهاست که جز پروژه کلاهقرمزی کاری در عالم سینما و تلویزیون انجام نداده و بسیار کمکار بوده است. جبلی به نوعی سالهاست که تصمیم گرفته از هیاهو دور باشد. با توجه به این موضوع، باید گفت تصمیمش برای کنارهگیری اصلا غریب نیست.
برخی بازیگران مشهور دنیا، درست زمانی که سایرین ازجمله نزدیکان، اطرافیان، کارگزاران و تماشاگران فکر میکردند هنوز میتوانند آنها را روی پرده ببینند، خود را بازنشسته کردند و دست از کار کشیدند. نمونهاش شان کانری فقید که تا پیش از فوتش برای چند سال در هیچ فیلمی بازی نکرد یا جین هاکمن که سالهاست از بازیگری کنار کشیده و رو به نوشتن آورده یا جک نیکلسون کبیر که سالهاست در فیلم جدیدی ظاهر نشده است. اتفاقا شاید جبلی به درستی تشخیص داده حالا وقت کنار کشیدن است؛ مخصوصا که او علاوه بر بازیگری، کارگردانی و صداپیشگی، در نوشتن و عکاسی هم دستی دارد و شاید ترجیح میدهد از حالا به بعد کارهای دیگری در زندگیاش انجام دهد. «پسربچه شصت ساله» (دو جلد)، «عشق روی خرپشته»، «دوستان با محبت» و «مجموعه عکس ماسوله 67» ازجمله کتابهای جبلی هستند.
به هر حال، هر آدمی حق دارد انتخاب کند دوست دارد چطور زندگی کند. جبلی دغدغههای دیگری جز نمایش، سینما، تلویزیون و تئاتر دارد و این روزها که فضای سینما و تلویزیون از همیشه پر سوءتفاهمتر است، ترجیح داده در فضای کم غبارتری نفس بکشد. اتفاقا این از هوش و درایت جبلی میآید که دریافته حالا زمان کنار کشیدن است. دیگر نه سینما، نه تلویزیون، نه شبکه خانگی و نه تئاتر شبیه روزهایی نیست که او کار میکرد. جامعه تغییر کرده، مردم تغییر کردهاند، سلایق، خواستها و نیازهای مخاطب تغییر کرده و خیلی دلایل شخصی و درونی میتواند دلیل این تصمیم جبلی باشد.
از دیروز که خبر بازنشستگی خودخواسته جبلی منتشر شد، فضای مجازی پر شد از واکنشهای احساسی و تکهویدئوهایی از کارهای سالیان دور و نزدیک جبلی. از «مثلآباد»، «محله بروبیا» و «محله بهداشت» گرفته تا «کلاه قرمزی و پسرخاله». این مرثیهخوانیهای مجازی برای مردی که آگاهانه تصمیم بهکار نکردن گرفته، بیشتر از اینکه تجلیل از او یا ترغیب او به بازگشت به حرفهاش باشد، نشاندهنده نیازهای روحی و عاطفی کاربران فضای مجازی است. این حجم خاطرهبازی با گذشته و سریالها و فیلمهایی که احتمالا «برخی»هایشان هم دیگر چندان قابل تماشا نیستند، بیشتر نیاز آدمها به جدا شدن از لحظه اکنون و غرق شدن در گذشته خوش بیمصائب را یادآوری میکند. درست برخلاف جبلی که تصمیم گرفته - به هر دلیلی - مسیر زندگی حرفهایاش را تغییر دهد، واکنشهای دریغخوارانه بخشی از طرفدارانش نشان میدهد که آنها چقدر نامنعطف و در برابر تغییر موضعی صعب و سخت دارند. در زمانهای که همه میخواهند ستاره باشند، جبلی نمیخواهد ستاره بماند؛ شاید که او به الماس بودن میاندیشد.
کسانی که برای جبلی مرثیه میخوانند باید خوشحال باشند که او بعد از اینهمه سال کار کردن از آن توان و تمکن برخوردار است که در این وضع و حال سخت معیشت، قید دستمزدهای کلان را بزند و در گوشهای به کاری که دوست دارد مشغول باشد. جبلی انتخاب کرده است؛ مثل فرامرز صدیقی که سالها پیش انتخاب کرد از خیلی چیزها و خیلی افراد دور باشد. باید به این انتخابها احترام گذاشت.
پایان مطلب روزنامه همشهری