مردم شناسی با مرور پرفروش ترین فیلم های هر سال/ به نظر شما کدام فیلم ایرانی ۱۰ میلیون نفر بیننده داشت؟/ تغییر معنادار ذائقه تماشاگر ایرانی را ببینید
عروس نمونهای تکافتاده است که ملودرامهای سینمای ایران مهمترین ابزارش، یعنی ستارههایش را ندارند. ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی دو ستاره فیلم عروس، اجازه همبازیشدن نمییابند ...نیمهدوم دهه 70 ذائقه تماشاگر تغییر میکند
ایران آرت: سعید مروتی در همشهری نوشت: رکوردشکنی «دینامیت» جایگاه پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران، پس از 3 سال به فیلمی تازه رسید.
دینامیت، فیلمی کمدی است و پیش از این «هزارپا» در مقام پرتماشاگرترین فیلم تاریخ سینمای ایران قرار داشت که آن هم کمدی است.
اما پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران، پرمخاطبترین فیلمهای این سینما نیستند و همه این رکوردشکنیها در گیشه تنها در سایه گرانشدن بهای بلیت بهدست آمده است.
وقتی از مبلغ بهدستآمده از گیشه گذر کنیم و سراغ تعداد تماشاگر برویم متوجه میشویم که هنوز و همچنان و با فاصلهای قابل توجه، فیلمی در صدر قرار دارد که ۳۶سال پیش اکران شد و تا سالها در سینماهای تهران و شهرستانها حکمرانی میکرد.
«عقابها» سال ۱۳۶۴ اکران شد و هم رکورد گیشه را شکست و هم در طول سالیان آنقدر تماشاگر یافت که رکوردش بهنظر دستنیافتنی میآید. عقابها بیش از ۱۰میلیون مخاطب داشته است، نزدیک به ۱۰برابر تماشاگران دینامیت که پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران است.
عقابها، فیلمی جنگی بود که در میانههای جنگ تحمیلی روی پرده آمد و با استقبال بینظیر مردم مواجه شد.
جالب اینکه دومین فیلم پرتماشاگر سینمای پس از انقلاب هم فیلمی جنگی است. اگر عقابها در اواسط جنگ هشت ساله روی پرده آمد، «کانیمانگا» زمانی اکران شد که ایران قطعنامه۵۸۹ را پذیرفته بود.
ذائقه تماشاگر ایرانی در گذر زمان تغییر کرده است. این را میشود از فیلمهایی که در طول این سالها بیشترین تماشاگر را داشتهاند، متوجه شد. از ابتدای دهه 60 تا نیمه اولدهه 70، بیشتر فیلمهای پرمخاطب حادثهپرداز بودهاند؛ از فیلمهای جنگی گرفته تا انواع و اقسام اکشنها، این فیلمهای حادثهپرداز بودهاند که بیشترین تماشاگر را جذب سالنهای سینما کردهاند.
بیش از یک دهه اکشنها با ستاره بیبدیل و پولسازی به نام جمشید هاشمپور در گیشه ترک تازی کردهاند. در این بازه زمانی چند کمدی (مثل «اجارهنشینها» و «خواستگاری») و ملودرام (مانند «بگذار زندگی کنم» و «عروس») هم در کنار فیلمهای کودک («شهر موشها»، «دزد عروسکها) تماشاگران پرتعداد یافتهاند.
پرتماشاگرترین فیلمهای سینمای ایران در دهه60، بیشتر آثاری بودهاند که بر حادثه و حماسه تکیه میکردند؛ فیلمهایی پرستاره که مخاطب را با سعید راد و جمشید هاشمپور و فرامرز قریبیان جذب سالنهای سینما میکردند.
در این سالها پرتماشاگرشدن اجارهنشینها بهعنوان کمدی شهری یک استثناست.
در دهه60 کمدی زیاد ساخته نمیشد و بازار بیشتر در اختیار اکشنهای جنگی و شهری قرار داشت. جز فیلمهای حادثهپرداز جنگی که سیطرهای کامل بر گیشه داشتند،
زیر گونههایی چون اکشن موادمخدری هم داشتیم که داستانش با «سناتور» شروع شد و با «تاراج» به اوج رسید. این زیرگونه محبوب به شکلی غیرطبیعی و با دخالت دولت، مدتی از چرخه تولید خارج شد و از دهه70 با فیلمی چون «قافله» بازگشتی موفق را تجربه کرد.
در فیلمهای اکشن، «افعی» نمونهای مهم و جریانساز است. اکران افعی در اوایل دهه70 و استقبال فوقالعاده مردم از آن تا چند سال چرخهای را به راه انداخت که اغلب هاشمپور ستارهشان بود.
درحالیکه در مورد دیگر فیلم موفق آن دوره، «عروس»، ملودرام ایرانی به سادگی نتوانست راهی را که افخمی طی کرده بود، بپیماید. در واقع شرایط اجتماعی، فرهنگی اجازه ساختهشدن نمونههای مشابه عروس را به بقیه سینماگران نداد یا کمتر داد. به همین دلیل است که بعد از موفقیت عقابها انبوهی فیلم اکشن جنگی از راه میرسد یا پس از افعی سینمای ایران پر از محصولات حادثهپرداز میشود ولی عروس نمونهای تکافتاده است که ملودرامهای سینمای ایران در سالهای بعد موفق به تکرار موفقیتش نمیشوند چون جدای از صناعت و تکنیک، مهمترین ابزارش، یعنی ستارههایش را ندارند. ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی دو ستاره فیلم عروس، اجازه همبازیشدن نمییابند و بخش خصوصی نمیتواند به بازتولید این الگوی موفق بپردازد.
در دهههای60 و 70 اکران شهرستان داستان خودش را دارد. بسیاری از فیلمهای پرتماشاگر این دوران در اکران اول تهران خیلی پرمخاطب نبودند و حتی جزو 10فیلم پرفروش سال هم قرار نگرفتند ولی در شهرستانها تماشاگر خودشان را یافتند. فیلمهایی چون «حماسه دره شیلر»، «آخرین مهلت» و «گلها و گلولهها» بیشترین تماشاگر خود را در شهرستانها یافتند و ضمن اینکه در اکرانهای مکرر سالهای بعد همچنان مخاطب یافتند. در آن سالها، بازار اکران 2 و اکران 3 هنوز رایج بود و رونق داشت. روزگاری که چیزی به نام شبکه نمایش خانگی وجود نداشت و فیلمها تا قبل از نمایش از تلویزیون، تنها در سالن سینما امکان دیدهشدن داشتند.
از نیمهدوم دهه 70، با تغییر شرایط سیاسی، اجتماعی و تحولات فرهنگی، هم سینمای ایران متحول میشود و هم ذائقه تماشاگر تغییر میکند. یکی از مهمترین نشانههای این تغییر خروج سینمای حادثهای از چرخه محصولات پولساز است. به مرور ملودرامها و درامهای اجتماعی پرتماشاگرتر میشوند. از دهه80، با گسترش رسانههای رقیب چون ماهواره و اینترنت و انبوه شبکههای تلویزیونی، سینمای ایران بخش قابل توجهی از تماشاگرانش را از دست میدهد.
دهه80 دهه افول و شکست سینمای ایران در جذب مخاطب است. اگر به فهرست پرتماشاگرترین فیلمهای سینمای پس از انقلاب مراجعه کنیم، فقط یک فیلم (اخراجیها۲) از دهه80 میبینیم. از همین دوران است که کمدی تبدیل به ژانر مسلط سینمای ایران میشود. مسعود دهنمکی در این دوران با سری اخراجیها و بعد رسوایی، پولسازترین کارگردان سینمای ایران است.
دهه90، دهه ظهور پردیسهای مدرن چند سالنه است؛ دههای که محل تماشای فیلم به اندازه خود فیلم اهمیت مییابد. در دهه90 همچنان کمدیها پیشتازان گیشهاند. در سراسر دهه90، پرفروشترین فیلمهای هر سال کمدیها بودهاند.
از کل فیلمهای این دهه فقط دو فیلم در فهرست پرتماشاگرترینهای سینمای ایران حضور دارند: «هزارپا» با حضور رضا عطاران و جواد عزتی و «مطرب» با حضور پرویز پرستویی.
دهه 90 دهه ستارگان است؛ بازیگرانی که حضورشان در هر فیلمی تماشاگر به همراه میآورد. دهه رضا عطاران و جواد عزتی و.... دههای که پرویز پرستویی ستاره پرفروغ دهههای 70 و 80، فقط یک فیلم پرتماشاگر دارد.
در انتهای دهه90 که با کرونا به سیاهترین سال سینمای ایران تبدیل شد، بهنظر میرسد تماشاگر گریزپاتر از همیشه شده است. آنچه در اکران ۱۴۰۰ گذشت و اقبال نسبی از چند فیلم، امیدها را زنده نگه داشت. هرچند اگر بخواهیم براساس تعداد بلیتهای فروختهشده قضاوت کنیم، دهههای60 و 70 دستنیافتنی بهنظر میرسند.