# من سیامک انصاری هستم
همه ما اونقدر سیامک انصاری رو دیدیم، شدیم شبیه سیامک انصاری، دنیا پر شده از سیامک انصاری، دیگه هیچکس خودش نیست، همه شدن سیامک انصاری با یه هشتک بغلشون که یعنی "# من سیامک انصاری هستم"
ایران آرت: یوسف خاکیان در آفتاب نوشت: دیگه عضوی از خانوادمون شده، اونم از نوع جدایی ناپذیرش. صبح و ظهر و شب هرجا رو که نگاه میکنم، سیامک انصاری رو میبینم. هنرپیشه ای که تا همین چند وقت پیش سریال "صفر بیست و یک"ش که اون رو با همراهی جواد رضویان کارگردانی و البته بازی کرده بود تو یکی از شبکه های تلویزیون پخش می شد. البته اینکه میگم هر جا رو که نگاه می کنم سیامک انصاری رو می بینم واسه خاطر بازی تو این سریال نیست، چون پرو اضحه که بالاخره تو هر سریالی یه سری بازیگر هستن که برای مدتی مثلا 15 شب یا 30 شب مهمون خونه های مردم می شن و اونا رو سرگرم می کنن، مردم هم اونها رو به واسطه نقش هایی که تو سریال های مختلف بازی می کنن دوست دارن. اما این یکی (یعنی آقای سیامک انصاری) قصه اش فرق می کنه، اولش گفتم شده عضوی از خانوادمون و این یعنی دیگه مهمون نیست، وقتی هرجا رو نگاه می کنی سیامک رو می بینی یعنی شده عضوی از اعضای خانواده ات. من فکر نمی کنم هیچ بازیگری تو ایران باشه که اینقدری که آقا سیامک عضو خانواده های ایرانی شده، عضو خانواده های ایرانی شده باشه. یعنی تو کافیه فقط تلویزیون رو روشن کنی، هنوز صفحه بالا نیومده و تصویر نمایش داده نشده، صدای آقای بازیگر رو می شنوی که میگه "من سیامک انصاری هستم و اومدم "بایا" رو به شما معرفی کنم" باور کنید من شبا خواب سیامک انصاری رو می بینم که دنبالم کرده میگه بیا عضو "بایا" شو، منم در حین فرار هی داد می کشم: "بابا دست از سرم بردار، من نمی خوام عضو "بایا" بشم تو همین حین و بین یه دفعه "دالبیِ" بهنام تشکر رو می شنوم که تو فضا می پیچه و مدام منعکس میشه که "باید بود، باید عضو بایا بود" بعد یه دفه جیغ کشون از خواب می پرم.
حتما شمام این حال و احوال رو دارید دیگه، واقعا چیکار کنیم جماعت، تا این تلویزیون دست از سر ما برداره و اینهمه بایا به ما نشون نده؟ تو می بینی نوید محمدزاده هر سه چهار شب یه بار میاد کمتر از یه دقیقه یه آبمیوه تبلیغ می کنه و میره دنبال بازیگریش تو سینما، تا دفعه بعد که حالا ممکنه سه چهار روز دیگه باشه. امیرحسین آرمان هم همینطور، هر چند شب یه بار میاد یه دست کت شلوار می پوشه، یه ساعت می بنده دستش، یه عطری می زنه، میاد جلوی دوربین یه ذره راه میره بعد به آرایشگره میگه :"این یا این؟" آرایشگره هم میگه: "قطعا این" الان خیلی وقت هم هست که نیومده، یا بقیه بازیگرا به همین صورت. اصلا تبلیغ یعنی همین دیگه. یکی از اصول تبلیغات بازرگانی اینه که وقتی تبلیغ کردی باید به مخاطب اجازه بدی که تبلیغت روش اثر کنه، باید بهش فرصت فکر کردن بدی، فرصت تصمیم گیری، فرصت انتخاب اون چیزی که تو داری تبلیغش می کنی. اما سیامک انصاری با تبلیغاتی که انجام می ده واقعا دست به یه سنت شکنی عجیب و غریبی زده، هر جا رو که نگاه می کنی هست. تو خواب، تو بیداری، تو رادیو، تو تلویزیون، سر میز صبحونه، تو محل کار، تو آشپزخونه، تو سلف سرویس اداره، همه جا. چرا خب؟ چقدر مگه این "بایا" به تلویزیون پول تبلیغات میده که 24 ساعته سیامک انصاری رو تو تلویزیون می بینیم. دردمون گرفت بابا، یه کم استراحت کن، خستمون کردی، استراحت هم اگه نمی خوای بکنی آقای انصاری یه ذره روزنامه بخون، سایت ها و خبرگزاری ها رو چک کن، یه فضای مجازی رو بچرخ. اینهمه نقد منفی درباره این تبلیغی که شما داری تو رسانه ملی انجام می دی، نوشته میشه، همشون هم حرفشون اینه که حیف سیامک انصاری که وارد حوزه تبلیغات شده، اونم چنین تبلیغی. تکلیف طرفدارای شما چیه برادر؟ اونا چه گناهی کردن که هنرمند مورد علاقشون با ورود به عرصه تبلیغات اینطوری خاطره هنرمندی های قدیمیش رو توی ذهن اونا خط خطی می کنه. درسته شما حق داری که کاری که بهت پیشنهاد میشه رو قبول کنی یا نکنی، اما نه دیگه در این حد. خود شما یه 24 ساعت بشین پای تلویزیون ببین چند بار میای جلوی تو صفحه میگی "من سیامک انصاری هستم"، البته تقصیر شما هم نیستا، شما اومدی قرارداد بستی با تلویزیون یا با همون "بایا" که تبلیغ کنی براشون، اما این رو هم باید در نظر داشته باشی که تبلیغات هم اندازه ای داره، نداره؟ تلخی ماجرا می دونید کجاست؟ اینه که تا یکی یه حرفی رو می زنه، یه نقدی رو می نویسه، طرف مقابل جبهه می گیره که چرا اینطوری گفتید؟ بگذریم.
ما که واقعا سرسام گرفتیم از تبلیغات رسانه ملی که هر چی هم که گزارش می نویسیم و یادداشت و نقد، هیچکسی هیچ توجهی نمی کنه. آقای سیامک انصاری عزیز دل ماست و خود من به شخصه بازیهای ایشون رو در فیلم ها و سریالهای مختلف بسیار دوست دارم، اصلا ایشون در تمام 24 ساعت بیان تو تلویزیون فیلم بازی کنن، من خودم قول می دم شبها نخوابم که فیلم های ایشون رو ببینم. اما ماجرای آگهی بازرگانی واقعا فرق می کنه، چون تو مجبوری در طول روز مدام و مدام و مدام یه سری دیالوگ تکراری رو بشنوی. خب این خسته کننده اس دیگه، نیست؟ شما فرض کن همه تبلیغات صدا و سیما اینطوری باشه، خب مخاطب سرسام می گیره، یه کلیپ کوتاهی دیدم تو فضای مجازی (انیمیشن مانند بود) طرف تلویزیون رو روشن کرد تا تصویر اومد یه نفر از تو تلویزیون گفت: "سلام من سیامک انصاری هستم" تو همین لحظه آقاهه که تلویزیون رو روشن کرده بود کنترل رو پرت کرد سمت شیشه تلویزیون و شکستش و گفت: "هستی که باش، چیکار کنم؟" خب این انیمیشن ها تاثیرات اون تبلیغه اس دیگه، نیست؟ چرا همچین انیمیشنی رو برای نوید محمدزاده درست نکردن؟ چرا برای امیرحسین آرمان درست نکردن؟ اینهمه بازیگر تو کار تبلیغات بازرگانی تو تلویزیون و فضای مجازی و بیلبوردهای خیابون هستن، اما هیچکدومشون اینقدر و اینطوری بهشون انتقاد نشده. اینجا تو این یادداشت روی سخن ما فقط ده درصد با سیامک انصاریه، اونم واسه اینه که دوسش داریم، واسه اینه که با کارهاش کلی خاطره داریم، از شبهای برره و پاورچین و نقطه چین و جایزه بزرگ و باغ مظفر و مرد هزار چهره و قهوه تلخ و در حاشیه و دورهمی ... که تو تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بودن تا سفر به چزابه و بی پولی و جرم و بمب، یک عاشقانه و خرگیوش و زهرمار و ... که تو سینما بودن. ما با این آدم خاطره داریم، ما با این آدم نوستالژی داریم، دلمون نمی خواد اون شخصیتی که از ایشون به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون تو ذهنمون ساختیم، حتی به اندازه سر سوزنی خدشه دار بشه، این توقع زیادیه؟ نه، شما بگو آقای انصاری، توقع زیادیه؟ اما نود درصد روی سخن این یادداشت با تلویزیون و مسئولانشه. چرا این کار رو می کنید؟ چقدر تبلیغات بازرگانی نشون می دید؟ بیشتر از برنامه های تولیدی و حتی تکراریتون دارید آگهی بازرگانی پخش می کنید. اصلا مخاطب هیچی، خودتون خسته نمی شید؟ حداقل بذار یه دقیقه بگذره از تبلیغ قبلی بعدش دوباره اون رو نشون بده، به ثانیه نمی کشه مردم دوباره اون آگهی رو تماشا کنن. یه کم برای وقت و حوصله مخاطب ارزش قائل باشید. به خدا این مردم چیز زیادی نمی خوان. قرار نیست به جای برنامه های سرگرم کننده مدام آگهی بازرگانی ببینن. طرف خسته و کوفته از سر کارش میاد تا تلویزیون رو روشن می کنه سیامک انصاری رو می بینه که میگه "من سیامک انصاری هستم." باور کنید همه ما اونقدر سیامک انصاری رو دیدیم، شدیم شبیه سیامک انصاری، دنیا پر شده از سیامک انصاری، دیگه هیچکس خودش نیست، همه شدن سیامک انصاری با یه هشتک بغلشون که یعنی "# من سیامک انصاری هستم"