چرا خبر و تصاویر مینا دلشاد، پربازدیدترین مطلب آخر هفته ایرانآرت بود؟
ماجرای عکسهای مدلینگ یکی از دختران «ستایش» در ایرانآرت/ وقتی تلویزیون دختری بیستوهشتساله را با آرایش و لباس امروزی به جنگ با زنان ایرانی میفرستد
زود قضاوت نکنید، نمیخواهیم بگوییم او و دیگر بازیگرانی که نسخه تلویزیونیشان با نسخه خودشان تفاوت دارد ریاکارند، خیر! ماجرا چیز دیگری است...
ایرانآرت: پربازدیدترین خبر آخر هفته ایرانآرت، خبری بود در رابطه با مدلینگ یکی از بازیگران سری سوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» که اخیرا به پخش خود از شبکه سوم سیما پایان داد. البته همینجا بگوییم بدیهی است اخباری که رسانهها از حضور بازیگران خانم ایرانی در فعالیتهای مرتبط با مدلینگ منتشر میکنند اغلب جزو اخبار پربازدید آن رسانهها محسوب میشود. تجربه ثابت کرده این جذابیت، آنگاه فراتر است که این بازیگران، از بازیگران فعال در مجموعههای تلویزیونی هستند؛ همین نکته نشان میداهد که برای مخاطبان رسانهها، شکاف و فاصلهای که بین ظاهر این بازیگران در تلویزیون و ظاهر آنها در آتلیههای خصوصی میتوان رصد کرد، همچنان کنجکاویبرانگیز است. همه مخاطبان سریالهای تلویزیون میدانند که بازیگران این مجموعهها، در دنیای بیرون از قاب تلویزیون، نسخههایی هستند با حجابی بسیار آزادتر از آنچه در شبکههای تلویزیونی از آنها عرضه میشود و همین باعث میشود که تماشای این شکاف، همچنان برایشان حاوی جذابیت باشد. با این حال، خبری که پنجشنبه گذشته از یکی از این موارد منتشر کردیم و گفتیم که جزو اخبار پربازدید ایرانآرت در آخر هفته بود، تفاوتی با دیگر موارد مورد اشاره دارد که ما را به فکر واداشته است.
البته جز اینکه ما در تحریریه ایرانآرت نشستهایم و در حال دروازهبانی اخبار منتشرشده دیگر رسانهها و تحلیل میزان بازدیدها و واکنشها به اخبار، عکسها و ویدیوهایی که خودمان منتشر کردهایم، هستیم، این را هم بگوییم که انتشار آن خبر در دیگر رسانهها و در صفحه شخصی خود آن خانم بازیگر در اینستاگرام نیز، بیتردید واکنشهایی را در پی خواهد داشت. این بار مساله فقط این نیست که چرا یک بازیگر در قاب تلویزیون با حجابی پوشیدهتر ظاهر میشود اما در بیرون از آن قاب، طور دیگری میپوشد؛ بدیهی است چنین چرایی، نه پرسش ماست و نه پرسش دیگران باید باشد چرا که بدیهی است که چنین ماجرایی به انتخاب افراد ربط دارد و لا غیر. بنابراین چه شده که میخواهیم درباره مورد عجیب «مینا دلشاد»، بازیگر فصل سوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» حرف بزنیم؟ زود قضاوت نکنید، مساله بر سر این نیست که میخواهیم بگوییم او و دیگر بازیگرانی که نسخه تلویزیونیشان با نسخه خودشان تفاوت دارد ریاکارند، خیر! ماجرا چیز دیگری است. عرض میکنیم.
حمله به اردوگاه زنان از خاستگاه سنت
مینا دلشاد، یکی از بازیگران فصل سوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» بود؛ مجموعهای بسیار پرطرفدار که چند شب پیش به پایان راه خود در فصل سوم رسید و پرونده حشمت فردوس و ستایش و دیگران را فعلا بست تا شاید در سالهای آینده با فصل چهارمی به کنداکتور شبکه سه بازگردد. «ستایش»، سریالی کاملا منطبق با نکاتی بود که صدا و سیما سالهاست قصد دارد با تأسی به آنها الگوهای مورد نظر خودش را ترویج دهد؛ الگوهایی مبتنی بر خانواده سنتی، روابط سنتی. در این الگوها، حمله به اردوگاهی که در آن زنان سالهاست برای کسب حقوق مغفول خود تلاش میکند، یکی از مهمترین دستاویزهاست. زن ایرانی، آنطور که ستایش میخواهد، زنی است که به طور مثال با چندهمسری کوچکترین مشکلی نباید داشته باشد. نمایندهای که تلویزیون در این مبارزه به اردوگاه زنان امروزی فرستاده، همین بازیگر جوان سریال، یعنی مینا دلشاد است که خبر و تصاویر فعالیتش در حوزه مدلینگ بسیار در ایرانآرت دیده شد.
او که بازیگر نقش عزت، زنی با لهجه مشهدی بود، در یکی از قسمتهای پایانی «ستایش» بیشتر به چشم آمد؛ آنجا که در مقابل درخواست همسرش برای طلاق، مقاومت کرد و گفت حاضر است همچنان همسر «حمید» بماند با اینکه او میخواهد همسری تازه اختیار کند. او میگوید من را طلاق نده، هر کاری میخواهی بکن فقط «سایهات را از سرم برندار».
بدیهی است که هر بازیگری در دنیای حرفهای هنرهای تصویری میتواند در نقشی ظاهر شود که با باورهای شخصیاش فاصله دارد؛ مثل همین فاصلهای که «عزت» همسر شهرستانی و ساده و سنتی «حمید» در سریال دارد با مینا دلشاد در صفحه اینستاگرامش. اساسا حرفه بازیگری اتفاقا آنجاها جذابتر است که بازیگران، نقشهایی را میپذیرند که چندان به خودشان شبیه نیست. اما در رابطه با «ستایش» مطلقا نمیتوان از چنین گزارههای حرفهای تبعیت کرد. عکسهای مدلینگ دلشاد که متولد دهه هفتاد است نشان میدهد که او مثل بسیاری دیگر از همنسلهایش لباس میپوشد و آرایش میکند و پستهایش در صفحه شخصیاش هم نشان میدهند که مثل بسیاری از دختران همنسلاش، محصول تلاشهای برابریخواهانه زنان ایرانی در دهههای اخیر است و گامبهگام با پیشروی زن ایرانی به سمت استقلال و تشخص پیش آمده است. طبعا کاری نداریم که چقدر آدم آگاهی است یا در حرفهاش چقدر آدم دانستهای است. مساله این است که ظاهر و باورهای منتشرشدهاش نشان میدهد که از اعماق سنت، آنطور که سریال «ستایش» تبلیغاش میکند برنخاسته است. خاستگاه او نمیتواند همان باوری باشد که «عزت» در ستایش ترویجش میکند. «عزت» در «ستایش»، فقط یک نقش نیست که یک بازیگر حرفهای با فراغ بال و با ملاحظاتی صرفا حرفهای باید آن را یپذیرد و برایش جلوی دوربین برود؛ خلقکردن «عزت» در قاب تلویزیون و در قالب سریالی سراسر متحجر، کمککردن به پروژهای طراحیشده است برای عقبراندن زن ایرانی. اسم را نمیشود حرفهایگری یک بازیگر برای ایفای نقشهای متفاوت و فاصلهدار با شخصیت خود گذاشت. اسم را در خوشبینانهترین حالت فقط میشود گذاشت ناآگاهی یک بازیگر برای مشارکت در مسیری منحط.
شمایل مطلوب زن ایرانی برای «ستایش» و برای اهالی تلویزیون آن «عزت» ساده و پاک و سربهزیر و سربهراه است و چنین شمایلی را مینا دلشاد برای آنها برساخته است؛ دختری بیستوهشتساله که هیچ شبیه «عزت» نیست.