روایت کاپادیا از ۵۰۰ ساعت فیلم شخصی مارادونا
نماد فوتبال جهانی و بازیگر برجسته فوتبال دیهگو مارادونا امسال سوژه فیلمی مستند از آصف کاپادیا بود که در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد.
ایران آرت: آصف کاپادیا امسال با نمایش فیلم مستند "دیهگو مارادونا" در کن حضور داشت.
آصف کاپادیا کارگردان، مستندساز و فیلمنامهنویس اهل بریتانیا است. وی با فیلم "جنگجو" برنده جایزه بفتای بهترین فیلم بریتانیایی شد و همچنین فیلمِ مستند "ایمی" او برنده جایزه از هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار شده است.
این کارگردان که متولد سال ۱۹۷۲ است، در زمانی که مارادونا در اوج شهرت بود، شاگرد مدرسه بود. وی درباره شخصیت مارادونا میگوید او یک سوژه بسیار قوی و ترکیبی از وجوه مثبت و منفی است.
به گزارش مهر، مستند او که با عنوان "دیهگو مارادونا" ساخته شده در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۹ برای نخستین بار در بخش خارج از رقابتی به نمایش درآمد. در این مستند مارادونا در تیم ناپل است و در عین حال به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک مطرح است. کاپادیا پیشتر جایزه بخش سینهفونداسیون کن را برای فیلم کوتاه "دزد گوسفند" برده است و فیلم "ایمی" او نیز نخستین بار در کن به نمایش درآمد.
وی در مصاحبهای درباره جدیدترین فیلمش صحبت کرده است.
* شما از تجربه زیادی برای کار کردن با مواد آرشیوی برخوردار هستید. برای مواجه شدن با یک آرشیو ۵۰۰ ساعتی چه روندی را طی کردید؟
من استاد این هستم که کار را تا آنجا که ممکن است برای خودم سخت کنم. مدیر کارهای مارادونا این فکر را داشت که فیلمی درباره دیهگو مارادونای اوایل دهه ۱۹۸۰ ساخته شود و برای این کار دو فیلمبردار استخدام کرده بود که او را از آرژانتین تا اسپانیا و بارسلونا و بعد ناپل دنبال کرده بودند.
نتیجه ۵۰۰ ساعت فیلم شده بود که همه شخصی بود. در حالی که هزاران ساعت فیلم از او در اخبار و آرشیوها وجود دارد. خوب فرایندی که باید طی شود حذف است. شما فیلمها را نگاه میکنی؛ بررسی میکنی و میپرسی درام ماجرا کجاست؟ موضوع اصلی چیست؟ چه چیز حیاتی است؟ چی تکراری است؟ اینها همه جذابیت و چالش این روند است. چه چیزی داستان را جلو میبرد؟ مجبوری انتخابهای سختی بکنی. نمیتوانی وقتی داری از فردی که چنین زندگی طولانی و غنیای داشته فیلم میسازی همه چیز را با هم داشته باشی.
* فیلم "دیهگو مارادونا" چگونه ساخته شد و پیش از ساخت چه کاری انجام دادید و چه چیز متفاوت بود؟
متأسفانه وجه تراژیک ماجرا این است که آیرتون سنا و ایمی واینهاوس هر دو جوان مردند. اما آنچه اینجا داری مردی است که هنوز هست و دارد کار میکند. یکی از چالشها این بود که داستان باید کجا تمام شود؟ من دارم یک داستان را که ۳۰ سال پیش در ناپل اتفاق افتاد روایت میکنم. آرشیو ممکن است یک چیز بگوید و افراد دوروبر او هم چیز دیگری میگویند و شما دیهگو را ملاقات میکنی و او هم یک چیز کاملاً متفاوت با بقیه میگوید. این زندگی او و داستان اوست، اما منطبق با چیزی که دیگران دارند میگویند نیست و همه اینها بخشی از چالش است. میخواستم فیلمی درست کنم که مرا به تصمیمگیریهای متفاوتی بکشاند. نمیخواستم خودم را تکرار کنم.
* چطور به سبک مستند نزدیک شدید؟
جای بحث ندارد: میخواستم یک مستند دراماتیک و هیجانانگیز بسازم؛ فیلمی که شما حس کنید دوست دارید آنجا باشید. موسیقی، صدا و انرژی مهم بود و اینکه شما را جایی ببرد که قبلاً آنجا نبودهاید. با مارادونا مصاحبهای کردم اما شما فقط صدای او را روی فیلم میشنوید که خیلی شبیه ساخت مستند "ایمی" است. در عین حال بخشهای اصل زندگی او شبیه آیرتون سنا است که قهرمان آمریکای لاتین بود. بخشهای دیگر بیشتر شبیه "ایمی" است چون هر دوی این شخصیتها سابقه اعتیاد دارند. اما درباره بالا رفتن سن هم هست، درباره خانواده و دیدگاهها که خیلی پیچیدهتر هستند و کمتر جنبه سیاه و سفید دارد.
* بیشتر از همه در جشنواره کن به دنبال چه هستید؟
یک گذرنامه دارم و وقتی همه رفتهاند و من هم کارم را تمام کردهام، میتوانم حسابی فیلم نگاه کنم. بودن در سینما لومیر جایی که در اوج است، دیدن فیلمهای عالی برای نخستین بار با مخاطبان و دانستن اینکه این سینما از بزرگترین سینماهاست، واقعاً یک لذت خالص است. من عشق سینما هستم و سینما را از هر چیز بیشتر دوست دارم. آدمهای زیادی را میشناسم که هر سال به کن میآیند و هرگز یک فیلم هم نمیبینند. اما من از این دست آدمها نیستم.