بهرام بیضایی جایی در این سینما ندارد / تهدید اهل فرهنگ و هنر تلاش مذبوحانهای بیش نیست / انتقادات تند مسعود جعفری جوزانی به وضعیت سینما
مسعود جعفری جوزانی گفت: 120 سال است که سینمای ملی ایران به عنوان صنعت به رسیمت شناخته نشده است.
ایران آرت: مسعود جعفری جوزانی کارگردان باسابقه سینما در شب بزرگداشتش در «شبهای بخارا» به وضعیت این روزهای سینما اعتراض کرد و گفت: 120 سال است که سینمای ملی ایران به عنوان صنعت به رسیمت شناخته نشده است. بهرام بیضایی جایی در این سینما ندارد و مجبور است ناخواسته به آنور دنیا برود.
مسعود جعفرى جوزانى در این مراسم گفت: شرمندهام اگر میبینم در کشور زرخیزم سفرهها خالی است؛ شرمندهام که گرانی بیداد میکند و نوکیسهها حتی کاغذ در اختیار اهل قلم و فرهنگ نمیگذارند تا به نشر افکار پویا و رشد اندیشه جامعه خدمت کنند.
او افزود: اخیراً خانه سینما به دلایلی آشکار و پنهان، از اصناف سینمایی از جمله؛ کانون کارگردانان، طراحان صحنه و دیگران خواسته است که برای قانونیشدن، صنف خود را در وزارت کار به ثبت برسانند؛ پیشنهادی که همزمان شگفانگیز و سؤال برانگیز است. آیا واقعاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ثبت قانونی اصناف سینمایی آنقدر عاجز شده است که ما را به وزارت کار ارجاع میدهد؟ بدتر آنکه اصناف، تهدید شدهاند که اگر به ثبت قانونی در وزرات کار اقدام نکنند از خانه سینما اخراج خواهند شد. اگر وزارت کار، قدرت انجام کارهایی وراى مسئولیتهای بزرگ خود را دارد ، چرا از گرفتن حقوق عقب مانده کارگران عاجز است؟ چرا حق این زحمتکشان را از حلقوم کاسبکاران رانتخوار بیرون نمیکشد؟ چرا اجازه میدهد کارگرانی که به خاطر سفرههای خالی و حقوق عقب مانده خود به خیابانها آمدهاند ، تمشیت شوند؟ جالب است که این برادران ،برای یکبار هم که شده یکى از این نوکسیههای رانتخواری را که حق کارگران را بالا کشیدهاند دستگیر نمیکنند، تا ما هم کمک کنیم و با هم بادشان بزنیم. وقتی هم که امثال من، دوستانه مخالفت میکنیم و میگوییم ثبت قانونی اصناف سینمایی و هنری به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و این کار، باید ریشهای حل شود تهدیدمان میکنند.
این تهیهکننده باسابقه سینما و تلویزیون تأکید کرد: من به شما میگویم تهدید اهل فرهنگ و هنر تلاش مذبوحانهای بیش نیست؛ امثال من چیزی نداریم که از دست بدهیم، من لُرم، خون ایلاتی دارم، ایلامیام من. گویا این نوکیسهها فراموش کردهاند که اندیشه و فرهنگ را نمیشود کُشت. در کشوری که آذربایجان دارد، کُرد دارد، لُر دارد؛ عشایریم ما، هنوز هم ایلیاتی هستیم بر روی باد سواریم؛ خاکی نشدیم که بترسیم خانهمان را ویران کنید، آنها که روی باد سوارند از تهدید و شلتاق شما نوکیسههاى تازه به دوران رسیده هراسی ندارند. مائیم و یک قلم؛ نگذارید فیلم بسازیم مینویسیم؛ این را که دیگر نمیتوانید از ما بگیرید. ایرانی از طوفان گذشته است بیدی نیست که از این بادها بلرزد.
وی افزود: راه راست ساده است نشانی را غلط به اهل سینما ندهید. یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این عریض و طویلی نمیتواند اصناف فرهنگی و هنری را خودش به ثبت قانونی برساند؟ یا واقعاً نمیخواهد. چرا دولتها برای رأی گرفتن به ما رجوع میکنند اما هیچکدام تا به امروز نخواستهاند یا نتوانستهاند براى مجلس یک لایحه ساده بنویسند و صنعت سینمای ملی ایران را به عنوان صنعت به رسیمت بشناسند. در واقع 120 سال است که این اتفاق نیافتاده است. واقعیت این است که تا خانواده سینما تعریف قانونی نداشته باشد و به عنوان صنعت به رسمیت شناخته نشده باشد؛ مشکلش حل نخواهد شد و در بر روی همین پاشنه میچرخد، یعنى سازمان تأمین اجتماعى حداکثر میتواند ما را به عنوان کارگران ماهیگیر فصلی بیمه کند و ثبت شدن قانونی در وزارت کار هم دردی را از کسی دوا نمیکند. این کارى بیهوده، یک نشانی غلط و یک سرگرمی است که رانتخوارهای نوکیسه برای اهالی سینمایی درست کردهاند و بس.
جوزانی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: پیشتازان سینمای اندیشمند ایران در اولین سالهای پس از انقلاب بر آن بودند که طرحی نو دراندازند؛ با شور و شوق دور هم جمع مىشدیم و فیلم میساختیم چون عشق و هدف داشتیم ،ما میخواستیم افقهای تازهای را نشان بدهیم. میخواستیم به جهان بگوییم که ما صاحب اندیشه و فرهنگ هستیم؛ میخواستیم نشان بدهیم که فرهنگ ما بالنده و پویا و تأثیرگذار است. میخواستیم به مردم دنیا بگوییم ما هم ملتی هستیم، اما دوستان رانتخوار، سینما را تبدیل به مطربخانه کردهاند.
وی همچنین گفت: امروز اکثر قریب به اتفاق سالنهای سینمای کشور در دست یکی دو نفر رانتخوار اسیر است. این کارها نشان میدهد که شما سینما نمیخواهید مطربخانه و بنگاه شادمانى میخواهید. ما یک جشنواره باارزش داشتیم آن را دو پاره بىارزش کردید؛ اصناف ما را هم که دارید از بین میبرید؛ شما شرکتهای تولید فیلم هم نمیخواهید، پیداست که شما بنگاه شادمانى میخواهید. معلوم است که در این مطربخانه، جایی برای اندیشه نیست؛ جایی برای فیلمسازانی مانند؛ خسرو معصومی، کیانوش عیاری، محسن امیریوسفی و دیگر عزیزان نیست. معلوم است که بهرام بیضایی جایی در این سینما ندارد و مجبور است ناخواسته به آنور دنیا برود؛ چرا که اهل اندیشه میدانند اگر فیلمی بسازند رانتخوارها و انحصارگران سر گردنه، هرگز فیلم آنها را اکران نخواهند کرد.مسعود جعفرى جوزانى در پایان سخنانش تأکید کرد: من عمر خود را کردهام؛ بیخود امثال من را تهدید نکنید، از کسی هم ترسی ندارم. امروز هم از قصد، لباس نظامی دوران انقلاب خود را پوشیدهام، اگر شما راضی میشوید و خشنود، من در خانهام مینشینم و مینویسم ولی دلم نمیخواهد فیلم همکاران اندیشمندم نمایش داده نشود.