تمجید ستاره سینما از همسر بازیگرش / همه چیز از یک تئاتر آغاز شد
بازیگر ۶۰ ساله آمریکایی بزرگترین ترس خود را بلایی میداند که بشر بر سر سیاره خاکی میآورد و مدام از همسر بازیگر و خانوادهاش تعریف میکند.
ایران آرت: در پنسیلوانیا به دنیا آمد و ۲۶ ساله بود که با بازی در نقش اصلی "بیدغدغه" نامی برای خود دست و پا کرد. "جیافکی"، "چند مرد خوب"، "آپولو ۱۳" و "رود میستیک" دیگر فیلمهای اوست که از ۲۰۱۲ در آگهیهای تبلیغاتی یک شرکت خدمات اینترنت همراه بازی میکند و البته از ۲۰۱۵ سفیر صنعت تخممرغ آمریکاست.
به گزارش همشهری آنلاین، کوین بیکن با کایرا سجویک بازیگر ازدواج کرده، دو فرزند دارد و در نیویورک زندگی میکند. او که هرگز نامزد اسکار نشده، در گفتگو با روزانا گرینستریت در گاردین از زیر و بم زندگی میگوید.
بزرگترین ترس؟
بلایی که امروز انسان دارد سر کره زمین میآورد.
قدیمیترین خاطره زندگی؟
من در مرکز فیلادلفیا در یک خانواده بزرگ رشد کردم و یادم هست وارد اتاق که میشدم، دوست داشتم دیده شوم. من کوچکترین عضو یک خانواده هشت نفری بودم و به نظرم به همین دلیل است که بازیگری برایم کاری عادی و طبیعی است. فرزند پنجم و خواهر بزرگترم کایرا هشت سال با من تفاوت سنی دارد و از نظر ریاضی هم بخواهیم حساب کنیم، معلوم است پدر و مادرم برنامهای برای بچهدار شدن بعد از او نداشتند!
کدام چهره زنده را بیش از هم تحسین میکنی و چرا؟
همسرم را به خاطر هوش، استعداد، توانایی برای دوام آوردن در عرصه سینما و اینکه مادری شگفتانگیز برای دو فرزندمان است. (البته من ناچارم این حرفها را بزنم. چون او اینجا کنار من نشسته است.)
ارزشمندترین دارایی زندگی؟
چیزی که خیلی میترسم یک روز از دست بدهم، حلقه ازدواج است. چندان ارزش مادی ندارد اما وقتی با گروه موسیقی هستم و میخواهم درام بزنم، آن را از دستم درمیآورم. بعد هر شب پس از پایان تمرین و اجرا پارانویای این را دارم که آیا حلقه هنوز در جیبم هست یا جایی افتاده است.
کدام قدرت ماورایی را بیشتر دوست داری؟
نامرئی شدن. البته یکبار در فیلم "مرد توخالی" نقش مرد نامرئی را بازی کردهام.
دوست داری چه کسی نقش تو را در فیلم زندگیات بازی کند؟
هری استایلز.
طعم و بوی محبوبت؟
پیتزا. به نظرم هیچ طعمی بالاتر از یک برش ساده نیویورکی در یکی از پیتزافروشیهای وست ویلج نیست.
محبوبترین واژه؟
عشق یا صلح. من برای هر دو به یک اندازه ارزش و اهمیت قائلم.
با چه آرزویی بزرگ شدی؟
پیش از آنکه بدانم بازیگر بودن چیست، خودم میخواستم بازیگر شوم.
از پدر و مادرت چه چیز به یادگار داری؟
آنچه برای پدر و مادرم بیش از همه ارزش داشت و بیشترین تاکید را بر آن میکردند، بیان خلاقانه بود؛ حتی بسیار بیش از نمرههای مدرسه یا ورزش. آنها از تو میخواستند چیزی خلق کنی یا بسازی، در یک نمایش و بازی باشی یا یک آواز بخوانی.
چه چیزی یا چه کسی بزرگترین عشق زندگی تو است؟
همسرم کایرا سجویک. نخستین دیدارمان را من یادم نیست اما او به خاطر میآورد. سال ۱۹۸۰ در یک نمایش به نام "آلبوم" درباره دهه ۱۹۶۰ در چری لین تیهتر در گرینویچ ویلج بازی میکردم که مادر کایرا آن را دیده و به مناسبت تولدش برای او یک بلیت خریده بود. بعدها در یک حاضریفروشی بودم که کایرا و برادرش هم آنجا بودند. برادر کایرا به او گفته بود "هی، برو باهاش حرف بزن" و او هم آمد و به من گفت: "فکر میکنم تو اون نمایش خیلی خوب بودی." چند سال بعد و سر پروژه سینمایی "آسمان لیمویی" رابطهمان آغاز شد.
چه کسانی را به مهمانی شام رویاییات دعوت میکنی؟
مهمانی شام رویایی من همین شب گذشته با همسر، دو فرزندم و برخی دوستان برگزار شد.
اگر بتوانی در زمان به گذشته برگردی، دوست داری کجا بروی؟
غرب وحشی قدیمی و میخواهم به سرویس پستی پونی اکسپرس بپیوندم. البته یک نکته کنایهآمیز در این میان هست و آن اینکه من خیلی خوب بلدم اسبسواری کنم و تا امروز هیچکس از من نخواسته در یک فیلم این کار را انجام بدهم.
دوست داری چگونه به یاد آورده شوی؟
به عنوان کسی که هر چه در توانش بود با آنچه داشت انجام داد.