گفتگو با برنده نخل طلای کن / ملیگراها از من عصبی هستند
کارگردان موفق ژاپنی گفت: نخست وزیر ژاپن معمولا افتخارآفرینان کشور را به محل اقامتش دعوت میکند اما من را دعوت نکرد.
ایران آرت: هیروکازو کورئیدا، کارگردان فیلم "دزدان فروشگاه" با هفتمین حضور خود در جشنواره فیلم کن موفق شد نخل طلای این جشنواره را تصاحب کند و با تحسین گسترده و بیسابقه منتقدان مواجه شود. درام انسانی او که با ریتمی آهسته پیش میرود درباره خانوادهای است که به جای پیوند خونی با خلافهایی که برای زندهماندن مرتکب میشوند به هم پیوند خوردهاند. در ادامه مصاحبهای با کارگردان این اثر که توسط سایت دیجی کالا ترجمه شده است را خواهید خواند. این مصاحبه درباره ساخت فیلم "دزدان فروشگاه" و حواشی مرتبط با آن انجام شده است.
چه چیزی باعث شد این فیلم را بسازید؟
کل ایده دزدان فروشگاه زمانی کلید خورد که فیلم "پسر کو ندارد نشان از پدر" (Like Father, Like Son) را تمام کرده بودم. با این فیلم در زمینه روابط خانوادگی کاوشی را آغاز کرده بودم و تصمیم گرفتم در ادامه خانوادهای را بررسی کنم که اعضایش پیوند خونی ندارند. چنین خانوادهای چطور به نظر میرسند؟ اگر پیوند خونی نداشته باشند پس با چه چیز بههم پیوند خوردهاند؟ اگر به نوعی با خلافها و بزهکاریها به هم پیوند خورده باشند چه؟
این روزها با وجود رکود و شرایط بد اقتصادی در اخبار کشور ژاپن چیزهای عجیبی میشنوید. مثلا یکی از اخباری که توجهم را جلب کرد تقلب و کلاهبرداری در حوزه حقوق بازنشستگی بود؛ اینکه چطور فرزندان پس از مرگ والدینشان، مرگ آنها را به دولت گزارش نمیکنند تا حقوق بازنشستگی آنها قطع نشود. یک خبر جالب توجه دیگر خانوادههایی بودند که در آنها تمام اعضای خانواده از مغازهها دزدی میکردند. مجموعهی این دو موضوع باعث شد ایده فیلم را پیدا کنم.
تقریبا در بیشتر زمان فیلم واقعا از داستان این خانواده آگاه نیستیم؛ داستانی که خیلی آهسته و طولانی روایت میشود.
من این ایده را از آغاز داشتم؛ اینکه زمان زیادی صرف شود تا مخاطب از ماجرا مطلع شود. زمان برایم بسیار مهم بود. انگار در شرایطی باشم که نمیخواهم ماجرا را به مخاطب بگویم ولی باید با این فشار دست و پنجه نرم کنم که بالاخره چقدر از ماجرا را افشا کنم؟ مخاطب تا کجا با این خانواده پیش میآید؛ تا بالاخره واقعیت آشکار شود؟
این زمانبندی را هنگام تدوین فیلم تنظیم کردید؟
این محاسبات را در ذهن داشتم. من فیلم را با پیشرفت روند ساخت آن تدوین میکردم. نهایتا یک بار هم کل فیلم را تدوین کردم و آن زمان که همه چیز را به هم چسباندم اتفاق جالبی افتاد. ماجرا براساس محاسباتم پیش نرفت. انگار با یک موجود زنده طرف بودم که نمیدانستم دقیقا باید با آن چه کنم. این بخش پیچیده و در عین حال جذاب ماجرا است.
وقتی به طراحی کلی کار نگاه میکنم، یکی از کلیدیترین بخشها این است که چقدر میتوانم مخاطب را با خودم بکشانم. آیا مخاطب علاقهاش را به خانوادهی فیلم از دست نمیدهد؟ این فیلم شبیه آثار هالیوودی نیست که در آن اتفاقات زیادی بیفتد بنابراین توجه به این مساله مهم بود.
بزرگترین چالش ساخت دزدان فروشگاه چه بود؟
سالها بود که من روی درامهای خانوادگی تمرکز کرده بودم. اتفاقاتی کوچک درون یک خانواده؛ آنچه در یک مقیاس محدود اما از نظر احساسی بسیار عمیق، رخ میدهند. اما با فیلم "سومین قتل" (The Third Murder) و دزدان فروشگاه، در حال وسعت بخشیدن به محدوده نگاهم هستم. حالا فقط به خانواده نگاه نمیکنم، بلکه خانواده را درون جامعه میبینم؛ و اینکه کجا این دو به هم متصل میشوند. در این نقطه اتصال چه کشمکشهایی اتفاق میافتد. همین هم کار را سختتر میکند چون ساختن یک درام خانوادگی کار سادهتری است. اما من آن کشمکش و اصطکاکی که در نقطه تلاقی خانواده و جامعه شاهدش هستیم را دوست دارم.
فیلم در ژاپن از طرف برخی مورد انتقاداتی قرار گرفت؛ کسانی که معتقد بودند دارید بخشی از جامعه را نمایش میدهید که نباید در سینما نمایش داده شوند.
این انتقادات از طرف بخشی از مردم بود که احساسات ملیگرایانه شدیدی درباره ژاپن دارند. آنها شروع به انتقاد کردند و این انتقادات بیشتر و بیشتر شد. وقتی یک ژاپنی برنده جایزه نوبل، رقابتهای جهانی تنیس یا چیزی شبیه اینها میشود، نخست وزیر ژاپن معمولا آنها را به محل اقامتش دعوت میکند. ولی وقتی من برنده نخل طلا شدم، او این کار را نکرد. یک روزنامه فرانسوی این موضوع را دستمایه قرار داد و پرسید چرا نخست وزیر، کورئیدا را دعوت نکرد؟ و این سوال هم سر و صدا به پا کرد. و خب به دلیل اینکه دعوت صورت نگرفته بود، وزیر فرهنگ تصمیم گرفت با دعوت کردن من و تبریک گفتن، قضیه را جمع و جور کند. آن موقع بود که من هم گفتم: نه… و همین هم باعث شد ملیگراهای ژاپنی بازعصبانیتر شوند.
بالاخره به ملیگراهای ژاپنی که فکر میکنند نباید درباره این موضوعات فیلم بسازید چه میگویید؟
فکر نمیکنم واقعا نیاز به هیچ اظهارنظر جدی در این زمینه وجود داشته باشد. فکر میکنم در همه کشورها این بخش از جامعه هم وجود دارند و در جشنواره فیلم کن هم کیت بلانشت رییس هیات داوران درباره این موضوع صحبت کرد که در همین جشنواره بخصوص چه تعداد فیلم ساخته شده که قصد داشتند افرادی که به چشم نمیآیند را به تصویر بکشند.
معتقدم در هر جامعه بخشهای زیادی وجود دارند که ترجیح میدهند این افراد به چشم نیایند و تصویر نشوند و به همین دلیل هم فکر میکنم به تصویر کشیدن این گروههای اجتماعی، امر مهم و معنیداری است.