گفتوگو با بازیگر «خوب، بد، جلف»
مجید مظفری: میخواهند لودگی کنم!
پیمان قاسمخانی هم خودش گل است و هم تفکرش گل است و هم نوشتههایش گل است.
ایرانآرت: اکران فیلم کمدی و مفرح «خوب بد جلف» که مظفری یکی از بازیگران آن است، بهانهای شده تا روزنامه جام جم با این هنرمند خوشمشرب و محبوب تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران گپ و گفتی صورت دهد.
بهتازگی برای دومین سال پیاپی، مدیر کاخ مردمی پردیس ملت در جشنواره فیلم فجر بودید. اول کمی از حال و هوای این رویداد بگویید.
جشنواره فجر خیلی خوب بود. من و همه همکارانم در کاخ مردمی جشنواره هم سعی کردیم این رویداد را باشکوه برگزار کنیم. البته همیشه یک سری مسائل و مشکلات است که ناخواسته به وجود میآید، اما تلاش کردیم همه چیز را با آرامش حل کنیم و پشت سربگذاریم.
تجربه سال گذشته هم خیلی به ما کمک کرد. خود مردم هم خیلی با ما همراهی میکردند. در مجموع همه چیز بخوبی پیش رفت و همه بخشها سعی کردند برنامههای مختلف را با سرعت و کیفیت مناسب اجرا کنند تا رضایت حداکثری مردم و هنرمندان فراهم شود. فیلم دیدن هنرمندان با مردم، فضای صمیمانهای را به وجود آورده بود و باعث میشد تماشاگران بعد از تماشای فیلم، سوالاتشان را از هنرمندان بپرسند.
یکی از خوشبختیهای شما این بود که پردیس ملت، دور از حاشیههای برج میلاد، به عنوان کاخ اهالی رسانه بود و ترکشهای جنجالها به آن طرف نمیآمد.
بله، به آن طرف نمیآمد. اگر هم میآمد، ما به آن اهمیت نمیدادیم. چون این شایعات و مسائل و حرفها بیاهمیتتر از آن بود که جدی گرفته شود. هم من، هم مجری برنامه و هم دوستان هنرمند طوری برنامهریزی کرده بودیم که اصلا مجالی برای پرداختن به حاشیهها نبود.
وقت کردید فیلم هم ببینید؟
متاسفانه نه.
باتوجه به شنیدهها و اظهارات مردم در آن فضا، فکر میکنید غالب فیلمهای جشنواره اخیر فیلم فجر بتواند در اکران عمومی ارتباط خوبی با مردم برقرار کند؟
درست است که نرسیدم فیلمها را ببینم، اما مردم بعد از دیدن خیلی از فیلمها راضی از سالن سینما بیرون میآمدند؛ بویژه آن آثاری که مایه طنز داشتند. فکر کنم مردم در اکران عمومی هم از این فیلمها استقبال کنند.
جالب اینجاست که به عنوان مدیر کاخ مردمی، فیلمی با بازی شما یکی از انتخابهای برتر مردمی هم بود. چطور شد بازی در «خوب بد جلف» را پذیرفتید و با پیمان قاسمخانی کار کردید؟
پیمان قاسمخانی هم خودش گل است و هم تفکرش گل است و هم نوشتههایش گل است. بچه خیلی خوبی است و آدم از کار کردن با او لذت میبرد.
موقع بازی در این فیلم، فکر میکردید مردم استقبال خوبی از فیلم کنند؟
از وقتی که سناریو را خواندم، فکر میکردم این اتفاق بیفتد. برای اینکه خود قاسمخانی و همینطور نگاه و قلمش طناز است. او بخوبی جامعه را میشناسد و زبان فیلمش، زبان روز جامعه است. به همین دلیل هم مردم ارتباط خوبی با نوشتههای او برقرار میکنند.
شما هم از آن جمله بازیگرانی هستید که مخالف بازیگر شدن پژمان جمشیدی بودید؟
نه. پژمان نسبت به کارهای اولیهاش روز به روز دارد بهتر میشود و بیشتر جا میافتد. او ریتم را میشناسد و بیانش هم بهتر میشود. حسها را هم خوب بازی میکند. ارتباطش را هم با اهالی سینما خوب حفظ میکند. مهمتر از آن بچه خوب و مودبی است و به بزرگترها و پیشکسوتهای هنر احترام میگذارد. او هم نزد مردم و هم میان همکاران، آدم محبوبی است.
حضور بامزه و طنازانهای در این فیلم دارید، چرا خیلی کم کمدی بازی میکنید؟
راستش خیلی نقش کمدی به من پیشنهاد نمیشود. پیشنهادهایی هم که میشود، بیشتر لودگی است تا یک کار خوب کمدی و طنز. من بخصوص در تئاتر، کار طنز زیاد داشتم و در تلویزیون هم در چند کار طنز بازی کرده ام، از جمله اولین انتخاب به کارگردانی مهدی صباغزاده، میلیاردر ساخته علیرضا امینی و تلهفیلم شاه کلید ساخته سامان مقدم. اگر کار کمدی خوب و درست و حسابی پیشنهاد شود، چرا که نه؟ حتما بازی میکنم.
یکی از نکات جالب خوب بد جلف این است که اسم نقشتان هم مجید مظفری است و جالبتر این که بعضی از تماشاگران به همین دلیل فکر میکنند بیشتر کارهایی که در فیلم انجام میدهید، واقعی است و شما دور از جان، واقعا جاعل اسکناس هستید!
(میخندد) نه، من جاعل اسکناس نیستم! راستش اول خودم هم کمی با این قضیه که از اسم واقعی بازیگران برای نقشها استفاده شود، مشکل داشتم؛ اما با صحبتهایی که با پیمان قاسمخانی داشتیم، دیدیم فقط اسم شخصیتهای من، رضا رویگری، پژمان جمشیدی و سام درخشانی واقعی است و کارهایی که در فیلم و به اقتضای قصه میکنیم، ربطی به واقعیت ندارد. به نظرم نتیجه هم چیز بامزهای از آب درآمده و تماشاگران هم آن بخشهای غیرواقعی ماجرا را تشخیص میدهند.
در سکانس خندهداری همراه رضا رویگری، بهعنوان دو ستاره نسل قدیم و بازیگران فیلم «یوزپلنگ» ساخته زنده یاد ساموئل خاچیکیان برای دو بازیگر از نسل جدید، کری میخوانید. در واقعیت بازیگران نسل شما سرتر بودند یا بازیگران نسل جدید؟
در میان نسل جدید، آرتیست و هنرمند وجود دارد، اما از تجربیات کمی برخوردارند و بیشتر هم با همنسلان خودشان کار میکنند. مثلا ما در جوانی، کنار آقایان انتظامی، نصیریان، کشاورز و خانم خوروش و امثال این بزرگان کار میکردیم و از تجربیاتشان بهره میگرفتیم. آنها هم کلی ما را راهنمایی میکردند و ارتباط خیلی خوبی با هم داشتیم. اما الان نسل جدید، از نسل ما کمتر استفاده میکند. درحالی که انتظار داریم نسل امروز، بیشتر از تجربیات نسل گذشته بهره ببرد.
تاریخ تولدتان هم جالب است و به نظر میآید با تولدتان انقلابی به پا کردید!
(میخندد) این که در روز تولدم، 22بهمن خیلیها خوشحالند، باعث خوشحالی و خوشبختی من است.
در 66 سالگی منتظر نقش خاص و ماندگاری از شما باشیم؟ مثل نقشآفرینیهایتان در مسافران، کشتی آنجلیکا، سگکشی، جنگ نفتکشها، تقاطع و ...
امیدوارم این اتفاق رخ دهد. باز این موضوع به تفاوت نسل قدیم با نسل جدید فیلمسازی برمیگردد.
کارگردانهایی مثل آقایان عیاری، بیضایی، صباغزاده، هاشمی، بزرگنیا و دیگر فیلمسازان نسل گذشته، به بازیگران نسل گذشته بیشتر بها میدادند و با آنها کار میکردند. اما فیلمسازان نسل الان، کمتر دنبال بازیگرانی از نسل گذشته هستند. به همین دلیل از نسل جدید فیلمسازان، کمتر کار به من پیشنهاد شده است. اگر هم پیشنهادی میشود از نسل قدیم و فیلمسازانی مثل پوراحمد است.
به نکته مهمی اشاره کردید. چند وقت پیش داشتم فیلم تنوره دیو ساخته کیانوش عیاری را میدیدم. کارگردان هم از شما و جهانگیر الماسی بهعنوان بازیگران جوان آن سالها در کار استفاده کرده بود و هم از بازیگران پیشکسوتی چون اسماعیل محمدی و مهری مهرنیا.
بله، منظورم همین است. مثلا در روزهای انتظار من بودم، آقایان فیروز بهجت محمدی، محمد مطیع، احمد هاشمی و جمشید لایق هم بودند. یا در جنگ نفتکشها بجز من، آقای انتظامی هم بود. در فیلمهایی مثل سگکشی، مسافران و آوار ساخته سیروس الوند هم همینطور بود. یعنی تنوعی خاص از سنین و انواع بازیها وجود داشت و نسلهای مختلف کنار هم کار میکردند.