محمد محمدزاده تیتکانلو| گالری ماهر| مرکز اقتصاد هنر فاطر| باغ موزه نگارستان
پیشگویی از یک ابربحران/ نگاهی به «هوش مصنوعی» تازهترین نمایشگاه نقاشی محمد تیتکانلو
نمایشگاه انفرادی نقاشیهای محمد محمدزاده تیتکانلو با نام «هوش مصنوعی» در بهمن 1402 توسط مرکز اقتصاد هنر فاطر (گالری ماهر) در باغ موزه نگارستان برگزار شد. در این نمایشگاه 10 اثر از محمدزاده تیتکانلو که از ترکیب دو سبک اکسپرسیونیسم و کوبیسم با تکنیک رنگ روغن روی بوم خلق شدهاند به نمایش گذاشته شد.
ایران آرت: فرزاد زادمحسن در روزنامه همدلی نوشت: محمد محمدزاده تیتکانلو، هنرمند برجسته و باسابقه ایرانی در حوزههای گوناگونی از نقاشی، مجسمهسازی، عکاسی و فیلمسازی فعالیت دارد. نزدیک به سه دهه- از اوایل دهه ۷۰- تاکنون در فضای هنری ایران به صورت جدی، حرفهای و مستمر حضور دارد. به عنوان نخستین داگرین در کشورمان شناخته شده و ابداعات زیادی در حوزههای مختلف تجسمی در هر دو بخش تئوری و شیوههای اجرایی از جمله عکاسی دیجیتال داگرئوتیپ، کاغد عکس مانیتوری، و تئوریهای: هنر پاریدولیا، عکاسی معماری تافوت، تصویر عمودی و... در کارنامه پربرگ و بار فعالیتهای خود ثبت کرده است.
محمدزاده تیتکانلو، اما در تازه ترین ارائه آثار خود در گالری ماهر، همچنان در تداوم بازنمایی دغدغههای خود که پیشتر، در سهگانه «کهن الگو» ، «متالورژی هنر» و «فناپذیر» با مخاطبان خود به اشتراک نهاده بود، این بار نگاه خود را به یک پدیده فراگیر جهانی و انسانی انداخته است که به مثابه میدان و مداری از برهم کنش متقابل انسان و تکنولوژی، آینده حیات بشری را در هالهای از ابهام درپیچیده و تبدیل به اصلیترین دغدغه بسیاری از اندیشمندان و کنشگران دنیای دانش، هنر و فرهنگ در جهان معاصر ساخته است: هوش مصنوعی... و نام نمایشگاه نیز همین شده است.
10 تابلوی هنرمند، که همه بازنمای این ایده است، حاصل سه ماه پژوهش در محتوای هوش مصنوعی و دو ماه فرایند خلق و اجرای اثر است. تبدیل و ترجمان آیکونها و نمادهای صنعتی- فنآوری به فرمهای هنری، چالش اصلی او در تجربه اخیر بوده که به گفته خود، پس از مطالعات وسیع در سبکها و شیوههای گوناگون نقاشی و بازجست رهیافتی مناسبتر برای ارائه یک بیان خلاقه زیباشناختی از یک پدیده علمی- فنی- صنعتی به نحوی که بی روح و مستحیل در مقتضیات این فضای غیر هنری نبوده و واجد حس، اصالت و رویکرد و لحنی هنری نیز باشد، شکل گرفته است. شگرد بیانی او در این مجموعه، انتخاب سطح آبستره به صورت ترکیببندی و استفاده بیشتر از لایه اول رنگ و تبدیل آن به زمینه تقسیمبندی به رنگهای مختلف و سپس ترسیم المانها و آیکونهای بصری هوش مصنوعی و دنیای الکترونیکی است.
اما هوش مصنوعی در نگاه این هنرمند چه نمودی دارد؟ باور او در آخرین مجموعه ارائه شده، که در ترکیبی از کوبیسم و اکسپرسیونیسم اجرا شده، این است که هنر، حتی در هنگام تسلط همهجانبه هوش مصنوعی بر انسان و جهان، همچنان هست و بنیان بداعت و خلاقیت تجربه هنری و زیباییشناسانه از میان رفتنی نیست. او هوش مصنوعی را فرصت و امکانی میبیند که عرصه را بر هنر و ماهیت تجربه آفرینش و خلق هنری تنگ نمیکند بلکه افقی دیگر پیش روی کنش و اندیشه هنری قرار میدهد برای تامل بیشتر در عمق پیوندهای انسان و تکنیک.
به نظر تیتکانلو، هوش مصنوعی با تولید و تکثیر انبوه میتواند اصالت اثر را مخدوش سازد اما نمیتواند کلیت اثر هنری را محو کند هرچند میتواند سلب کننده اختیار عمل و آزادی بشر باشد.
ذهنیت هنرمند از هوش مصنوعی در این ۱۰ اثر به نمایش درآمده، متناظر با مفهوم مسخ شدگی، آشفتگی، سلب اختیار و اراده انسانی است.
تسلط خداگونه هوش مصنوعی بر انسان، که در قالب تسلط بر جنین و کروموزوم و شکل بخشی به ژنوم انسانی که همه چیز را کدگذاری شده و برنامهریزی شده در پیوند با نمادهای صنعتی درآورده است
بهم ریختگی و کژوارگی ساختار انسانی همچون بازیچهای بی روح و صنعتی، بی چهرگی، ریخت زدودگی و استحاله انسان در ابزارهای خودساخته خویش
وضعیتی تمثیلگون که در آن انسان، مغزش را با ابزارهای الکترونیکی پیوند زده یا تبدیل کرده، از رنگ تهی شده، محو و مهآلود جلوه میکند. همچون ماسک و نقابی بیرنگ و بی روح بر روی سر، یک پوسته پوک و توخالی بیشتر نیست.
جهانی سراسر بلبشو، بهم ریخته و بی نظم که درآن هیچ نشانی از توازن و انسجام نمیبینیم. حتی در یک جسم عمودی و قائم، نوسان مدارهای الکترونیک پیداست.
جهان تکنولوژیک، بدیل کائنات و هستی شده و تضاد خشکی و رکود و سکون این جهان مصنوعی و ابزاری، با چرخش و ریتم و رنگ و پویش درونی کائنات، نشان از یک تضاد هستی شناختی دارد.
قرارداشتن هوش مصنوعی در دوره کودکی هفتم خود و جرقه وار و جهش وار بودن زندگی در اقیانوسی از نیستی.
هنر تحت تاثیر ماشین و ابزاری شدن قرار میگیرد. پرنده را و حتی ژنتیک پرندگان را هوش مصنوعی میسازد. ساختار تصویر را او تعیین میکند. عبور یک نوار فیلم را شاهدیم که به تسلط بر جهان تصویر، مسائل فضایی، زیست محیطی، شیمی، موسیقی و صوت، ناخودآگاه جمعی، آینده جهان و انسان، اشارت و ارجاع دارد. فیگور انسانی به وضوح تبدیل به مرکزیت هوش مصنوعی شده و تنها نقابی انسانی بر چهره دارد.
تاثیر هوش مصنوعی بر ناخودآگاه فردی و جمعی که یکی از مضامین و مولفه های محوری و آشنای هنرمند در چند نمایشگاه اخیر او بوده است.
و سرانجام تاثیر و تسلط هوش مصنوعی بر صوت و ابزارهای صوتی و فنآوری ارتباطی- مخابراتی و کلامی و در یک کلمه جهان و منظومه ارتباطات، با نمایش فیگور شبه انسانی مسخ شده و استحاله شده که چشم ندارد، تیره و تاریکگون است و به جای مغز، تراشهای در سر دارد.
در یک جمعبندی، نمایشگاه هوش مصنوعی، به یک معنا: آیندهپژوهی و آیندهاندیشی است و نه آیندهنگری. در نگاه منتقدانه و متاملانه محمد تیتکانلو در ماهیت و معنای هوش مصنوعی، این فرصت فعلا در خدمت بشر است اما بعدها میتواند به یک چالش عظیم جهانی و یک تهدید بشری تبدیل شود؛ خودش انرژی خود را تولید کند، از درون تغذیه و تامین شود، توسعهای بیمارگونه یابد و به لحاظ مکانیزم و نیروی محرکه، منبعی خارج از اراده و اندیشه و هوش بشر پیدا کند و قائم به ذات خویش گردد و دایرمدار جهان و انسان شود. این آینده مبهم و مخاطرهانگیز، البته میتواند با اندیشیدنهایی از این دست، به تدبیر و تامل بشری، واگذار و مهار شود و هدف هنر و مقصد و مقصود اصلی کار و کنش هنرمند هم همین هشدار و آینده نگری در آینه انکشاف هستیشناسی هنری است که شاخکهای حسی هنرمند را پیش از همگان در برابر تحولات، چالشها، مخاطرهها و تهدیدها و بحرانهای حیات بشری، مجهزتر، حساستر و هوشیارتر میکند و پیش از همگان، خبر از وقوع حادثه میدهد. این مجموعه چنان که هنرمند نیز آن را تایید کرد: افق گشایی از یک بحران است.
سیری که محمد تیتکانلو از روانشناسی یونگ، تامل در میتولوژی و کهن الگوها، نمادشناسی ضمیر ناخودآگاه جمعی، نگرشی پدیدارشناسانه به سمبلهای زندگی و مرگ، تضادهای هستیشناسی و وجودشناختی، تا تامل در ماهیت تکنولوژی و نسبت انسان با ابزار، تکنیک، ماشین و صنعت و ارتباطات و دیجیتالیزه شدن سپهر ارتباطات، در افقهای فلسفی و معرفتی و معنایی پیموده، تصویری است از تمامیت یک مسیر و یک سلوک در مکاشفه خویشتن، انسان و جهان و یافتن نسبت خود با این جغرافیای وجودی...