گرامی داشت زیبایی/ روایت آزاده جعفریان از مواجهه رضا کاظمی و تابلو کاشی ها
رضا کاظمی دل به بازآفرینی کاشی هایی دارد که در موتیف های رنگینش زلف ایرانی گره خورده و هر جای دنیا به نمایش درآید نشانی ایران و ایرانی را به بیننده می دهد.
ایران آرت: آزاده جعفریان: هنرمند رضا کاظمی ، کاشیکاری های شناخته شده ایران از اصفهان تا یزد، کرمان، شیراز و هر جای ایران را گزینش می کند، برشی هدفمند و هوشمندانه از آن برمی گزیند و در مدیومی نو آن را از نو خلق می کند؛ و لابد در این میانه دستی از سر ذوقی شخصی به کار هنرمندی کهن که نامش در دل سالیان دمر گم است می برد و عنصری از عمق تاریخ را به امروزیان هدیه می کند. چنین رفتاری غیر از صفت گرامی داشت و ادای دین به تاریخ نام دیگری ندارد، خاصه از این رو که انسان سردرگم امروزی به جای سر به هوایی و چشم گرداندن در سقف ها و گنبدها سر به پایین صفحات گوشی های موبایلی ست و هویت باخته و گیج آن آرامش و طمانینه تصویری را گم کرده است.
انتخاب چنین سوژه ای در عصر هزار لایه امروز قابل تقدیر است ، آن هم از سوی هنرمندی که جلای وطن کرده و در خیلی دور دست ها، کانادا ، سکنی گزیده و این گونه سرزمین مادری را در غربت به آغوش می کشد اما سویه مهم ترش توجه دادن به اصالت ها و هویتی ست که شاید نسل امروز آن را نمی بیند یا کم می بیند و حتی نسل های قدیمی تر در محاق روزگار از آن غافل شده اند.
اتفاقن از نگاه نگارنده بخش تامل برانگیز تابلو کاشی های هنرمند در آثاری ست که او آگاهانه به آنچه به ظرافت و فریبندگی رنگی پدید آمده آسیب می رساند و آن را تخریب می کند تا همان ریشه و بنیان را هشدار دهد.
نکته ای که رضا کاظمی به مناسبت نمایش کنونی آثارش در گالری آوای هنر، با رسانه ایران آرت بدان اشاره کرده و گفته است: « کاشیکاری ایران از دوران بسیار دور تا کنون فراز و نشیبهای بسیاری داشته و اندک اندک به اوج خود رسیده ولی متاسفانه تخریبها و ازبینرفتنهای این آثار نیز زیاد بوده و حتی هنوز هم ادامه دارد. این اتفاقات ناگوار به دلایل مختلف رخ داده، از جنگها و فتح کشورها که منجر به تخریبهای عمدی گروه فاتح شده بگیرید تا اتفاقات طبیعی چون زلزلهها و سیلها و طوفانهای مخرب، و متاسفانه هرچه به عصر حاضر نزدیک میشویم شاهد نوع دیگری از تخریب آثار هستیم و آن بی مبالاتی مردم از روی ناآگاهی و نیز غیرمسئولانه برخورد کردن مسئولان است که به حفظ و نگهداری این فضاهای به جامانده از قرنهای قبل همت نکرده و نمیکنند. و دلیل دیگر هجوم کاسبکارانهی برخی انساننماها برای بردن و فروختن بخشهایی از کاشیها و کاشیکاریها به فرنگیهاست. بماند که آنها قدر این آثار را بهتر میدانند و در موزههای مطرح دنیا با بهترین امکانات نگهداری و حفظ میکنند. گاهی فکر میکنم: چه بهتر! لااقل از گزند این تخریبها میرهند و حفظ میشوند. باری، تمام این دلایل و مسائل باعث تاسف من و امثال من است، یعنی کسانی که دغدغهی ایران و فرهنگ و هنر ایران را دارند. به همین دلیل توجهام را به این اتفاقات معطوف کردم و با نگاه انتقادی کار را پیش بردم تا هم هشدار بدهم (چه به مردم چه به مسئولان) و هم به نوعی آگاهی، و دعوت به نگاهی تازه داشتن. »
تابلو کاشی های دکوراتیو عنوانی ست که خود هنرمند از آثارش تعبیر می کند که نکته معاصری ست ، روزگاری صفت دکوراتیو برای برخی هنرمندان جالب نبود و از آن فرار می کردند حال آنکه در باز تعریف معاصر چنین صفتی رویکرد مثبتی هم یافته و سبب همذات پنداری مخاطب هم می شود.
نکته دیگر این مجموعه برمی گردد به انتخاب هنرمند از این دریای بیکران کاشیکاری های ایرانی که نمونه های متاخر و متقدم آن در اقصی نقاط ایران پراکنده است. کاشیکاری ایرانی از دورهی پیش از اسلام شروع شده و در سازه های هخامنشیان و آن دیوارههای لعابخورده پیداست تا زمانه ساسانیان و البته پس از اسلام که در دوران صفویه به اوج رسید و نمی توان از شاهکارهای قاجاریه نیز غافل ماند. رضا کاظمی از این همه تنوع یک برش در یک قاب کوچک برمی گزیند و باید چنان گزیند که هم در چارچوب ترکیب بندی خوش آید هم تکه ای از زیبایی بصری کلی را بازتاب دهد. امری که به قول قدما سهل و ممتنع است.
نکته پایانی دل گفته ناراحت کننده رضا کاظمی در همان گفتگو با ایران آرت است: « اگر بخواهم صادقانه بگویم استقبال و حتی خرید این آثار توسط فرنگیها بیشتر از هموطنهایمان بوده، و این باعث تاسف است. گویا آنها ارزش هنر را، بهخصوص هنر کشورهایی مثل ما را بیشتر درک میکنند. این حرفم کمی تند است که هموطن خارج از ایران ما، به خصوص کشورهای غربی که امکان مالی بیشتری دارند ترجیح میدهد یک تابلوی باسمهای کمارزش را به مبلغ بالا بخرد و به میهمانان خود پز بدهد تا اثری از هنرمند کشور خود که یادآور سرزمین و فرهنگ آشنای اوست، حتی با قیمت پایین تر.یا ترجیح میدهد سالی یک بار مبلمان و ماشین و خانهی خود را عوض کند تا یک اثر ماندگار را تهیه و بر دیوار خانهاش بیاویزد، و نیز از هنر و هنرمند سرزمین خود حمایت کند. این مسئله بسیار آزار دهنده است. »