صادق تبریزی| امانوئل لوتن| میشل تاپیه
روایت امانوئل لوتن و میشل تاپیه از صادق تبریزی در سال ۱۳۵۱
روزنامه آیندگان در سال ۱۳۵۱ در مطلبی نگاه دو منتقد شناخته شده غربی از صادق تبریزی، نقاش پیشگام ایرانی را بازتاب داده است.
ایران آرت: روزنامه آیندگان در سال ۱۳۵۱ با رو تیتر « هنر تبریزی، کمالیافته و بهرهور از زیباییشناسی استثنائی » و زیر تیتر «گرافیسم تبریزی: اندیشیده و مطمئن» نوشته است:
نمایشگاه انفرادی آثار «کالیگرافیک تبریزی» در گالری سیروس پاریس، با استقبال کممانند پاریسیها روبرو شده است. دو ماه برگزاری این نمایشگاه، نقد و نظرهایی را در پاریس پیرامون آثار تبریزی فرا آورده است که هر یک به زبانی سبک و شیوه حرفنگاری این هنرمند ایرانی را تحسین میکند.
آثار تبریزی در زمستان سال ١٣٤٩، هنگامی که به یاری «میشل تاپیه»، نقاد و هنرشناس فرانسوی نمایشگاه جمعی چند نقاش برگزیده ایرانی در پاریس گشایش یافت، نخستین بار زیر نگاه غربیها قرار گرفت و تحسین برانگیخت. پس از این استقبال بود که میشل تاپیه که زمینه اصلی کوششهای هنریاش شناساندن هنر ناشناخته کشورهای مشرق زمین و آمریکای لاتین و آفریقا و به گفته خودش، شناساندن «هنر دیگری» است، و به همین جهت بارها و بارها به سفرهای تفحصی دست زده است، از تبریزی خواست یک نمایشگاه انفرادی در پاریس بگذارد و این نمایشگاه در دو ماه گذشته، در پاریس دایر بوده است.
اکنون آنچه در پی آمده است، دو نظر درباره آثار تبریزی است که از مجله فرانسوی لامانوردار (دوستدار هنر) برگردانده شده است. اولی نوشته «امانوئل لوتن» و دومی نوشته «میشل تاپیه» است.
امانوئل لوتن : صادق تبریزی یکی از کمالیافتهترین هنرمندان ایران
در حالتی که مفاهیم بسیار گرانبهای مربوط به نشانهها و فضاهای حرفنگاری (کالیگرافیک) سنتی، به شیوهای خلاق با قواعد بنیادین زیبایی شناسی بر ارزش «دیگری» تلاقی میکند (یا به هر حال از دید هنری میتواند تلاقی کند) نکته اساسی برای نقاش فرارفتن هنرمندانه از دانشهای کالیگرافیک خویش است. خواه به شیوهای غنایی اشراقی و مکاشفهای باشد؛ خواه تا آنجا که ممکن است، قطعی و قراردادی. بدینسان، این فراروی ضروری که بی آن، نقاش، نه میتواند هنر، نه در نتیجه زیباییشناسی داشته باشد به همان اندازه دشوار است که وقتی که هنرمند بیش از حد دانش قطعی و قراردادی دارد؛ در عوض، او میتواند بسیار دور برود، یا بیشترین هوش و روشن بینی خلاق که برای یگانه کیفیت اساسا هنری، شگفتگیای به همان اندازه کامل که آشکار، فراهم میآورد. اثر هنری، در این موقع، از نو بی زمان و غیر مادی میشود.
میشل تاپیه : بیان غنایی تبریزی
گفته شده است که میشل تاپیه، همواره ما را شگفت زده میکند و همواره هم به کامکاری. بار دیگر در گالری «سیروس» او توانسته است تشخص خود را در تجسس هنر دیگری (هنر شرق) حفظ کند. تبریزی در این نخستین نمایشگاه انفرادی در پاریس، نمایشگاهی از پیراستگی و عریانی خود خواسته و متمرکز بر بیان غنایی تقریباً سحر آمیز، شهرت مسلم و گرافیسم اندیشیده و مطمئن خویش را به مقیاسی وسیع و سرشار به نمایش میگذارد. در این مقیاس، آیا او با «براک» قیاس کردنی است؟ آیا به صورت خاصی، این حرفنگار (کالیگراف) بزرگ، نقطه مقابل «دیونیزیاک»، نابی چون زندهرودی نیست؟ بیگمان تبریزی یک هنرمند متفاوت است. «باسنجی نزدیک به کمال، نسجی ستوده همگان؛ و یک هنرمند «دیونیزیاک» با قوه جوشان هنری از نوع زندهرودی در «ماجرای فرابازی» افسانه آسایش، آگاهی دارید.