محبوبه کاظمی دولابی ، گردشگری هنری، حراج باران ، هنرهای ایرانی اسلامی
زمستان اخوان ثالث ی در گالری ترانه باران ؛ این روزها که در آن هستیم به روایت محبوبه کاظمی دولابی و طاهره الله دادیان
روزنامه های اعتماد، ایران و آفتاب درباره روزهای زمستان اخوان ثالث ی گالری ترانه باران چه نوشتند؟
ایران آرت: روزنامه آفتاب در شماره پنجشنبه ۲۹ دی نوشته است: این روزها گالری ترانه باران، گالری تخصصی خط، خوشنویسی و هنرهای ایرانی اسلامی، نمایش نقاشی خط های طاهره الله دادیان را به تماشا دارد؛ محبوبه کاظمی دولابی در متنی که به مناسبت این رویداد منتشر کرد با انتشار بخش هایی از شعر زمستان مهدی اخوان ثالث ، دایر بودن گالری ها را در این روزگار سرد سخت در حمایت از هنرمندان ارزیابی کرد و جالب اینکه نمایشگاه طاهره الله دادیان با عنوان موج های خفته نیز با الهام از شعری از مهدی اخوان ثالث است؛ اما زمستان استخوان سوزی که شاعر زنده یاد ترسیم می کند با زمستان خانم خوشنویس تفاوت هایی دارد ... مصاحبه با طاهره الله دادیان را بخوانید در حالی که موجهای خفته تا ۳۰ دی در گالری ترانه باران به نشانی خیابان اقدسیه، خیابان سپند، خیابان عزت الله انتظامی، بعد از چهار راه منجیل، بن بست عباس زاده پلاک سوم دایر خواهد بود.
مجموعه نقاشی خط موجهای خفته حائز چه ویژگی هایی ست؟
الله دادیان : مجموعه آثار موج های خفته برای من تجلی درونی احوالاتی است که در یک سال گذشته داشتم و غوری که در اشعار شاعران معاصر به طور مداوم و روزانه داشته م. من به واسطه علاقه م به ادبیات با شعر بسیار مأنوسم و خطاطی نیز از همین رو برای من تنها هنری تجسمی نیست . بلکه کشف و شهود کلمات است. در نقاشی خط این کشف و شهود آزاد تر و خالص تر است و به واسطه حضور رنگ و نقش از فرم بداهه تری برخوردار است که می تواند احوالات هنرمند را بی واسطه به منصه ظهور برساند .
آثاری که در نمایشگاه موج های خفته به نمایش درآمده همانطور که از نام گذاریش مشخص است حول احوالات درونی همه ی ماست از وضعیتی که در آن قرار داریم. این وضعیت نه یک وضعیت اجتماعی یا سیاسی صرف که وضعیتی بسیط تر در درونیات انسان معاصر است.
انسان معاصر با همه سرگشتگی دائما متاثر از زمانه است و هرگونه تحول اجتماعی ، سیاسی ،زیست محیطی سریعا بر او و درونیاتش اثر میگذارد و بخشی از او را تخریب یا بازسازی میکند. در این میان هنرمندان به واسطه روحیه ی حساس تری که از آن برخوردارند این دیالکتیک را بیشتر حس میکنند و در این غرق می شوند .من نیز حس کردم رنگ ، نقش و فرمی که می تواند تجلی احوالات تاثیر گرفته من از جامعه و خویشتن خویشم باشد در تصویری باید نمایان شود که در آن فرم بر محتوای کلمه و شعر چیره باشد و ابعاد بزرگ آثار این اجازه را به من میداد که جزئیات را با آزادی قلم بیشتری بر بوم هویدا سازم .
آثار تماما با افکاری بداهه شکل گرفته اند اما ماهیتا وجهی ادبی از شعر معاصر و وجهی اجتماعی از کنش های جامعه را در خود دارند. امیدوارم آن چنان که من در فرم خودم را در زمانه ی خود بازشناسی کردم مخاطب نیز بتواند به کشف و شهود خود بپردازد و این بزرگترین دستاوردی است که من به دنبال آن در هنر خط نقاشی هستم .
عنوان موجهای خفته را با چه تعریفی برگزیدید؟
الله دادیان: موجهای خفته عنوان شعری از اخوان ثالث شاعر امید زمانه ی ما که در یکی از خالص ترین اشعارش در مجموعه آخر شاهنامه آن را سروده . با چنین مطلعی شروع می شود که «موج ها خوابیده اند آرام و رام، طبل طوفان از نوا افتاده است»
پیشنهاد میکنم مخاطبین نمایشگاه این شعر را در خلوت بخوانند و مطمئنم در این فصل سرما آن را در مسافت های پیاده روی خود زیر لب زمزمه خواهند کرد. برای من همه ی آثار حاضر در این نمایشگاه هر کدام فرازی از این شعر است و ای کاش اخوان بزرگ در قید حیات بود تا میشد اثری از آثار نمایشگاه را پیشکش او و شخصیت بزرگ و اثرگذارش کنم. اخوان تصویری از زندگی معاصر ما بیان کرده است که تصویری ترین کلمات در قالب ادبیات هستند و من امیدوارم توانسته باشم نقشی از رنگ و فرم بر آن زده باشم تا هربار مخاطب اخر شاهنامه را میخواند یکی از تصاویر این نمایشگاه را به خاطر بیاورد.
گویا شما خوشنویس کلاسیک بودید و بعدتر به وادی نقاشی خط ورود کردید، از نگاه شما در نقاشی خط اصل به کدام گونه هنر است، نقاشی یا خط ؟
الله دادیان: من هنوز هم خط کلاسیک را به طور جدی و آکادمیک از سوی انجمن خوشنویسان دنبال میکنم و برایم ذات هنر خطاطی یک هنر کلاسیک و دارای شأن قدسی و الهی است. خوشنویسی در اعصار مختلف در این سرزمین ادامه حیات داده و دائما خود را تطهیر و پالایش کرده است . دوری از خوشنویسی برای هر هنرمند نقاشیخط به نظرم ضرری جبران ناشدنی است و برای منی که کارم را از خطاطی آغاز کرده م پشت و پناه و نیز هویت بخش است .
ممکن است این احساس و این درک برای هنرمندی که از نقاشی به نقاشی خط رسیده است عکس باشد، اما قداست و شرافت هنری که در خطاطی به خصوص نستعلیق و کتابت وجود دارد برای من چیز دیگری است که هیچ وقت آن را ترک نخواهم کرد
تونالیته های رنگی آثارتان با آن نارنجی های تند و ... جالب توجه است، چگونه به این پالت رنگی رسیده اید؟
الله دادیان: رنگ ها روانشناسی و هویت خاص خود را دارند و اصالت جغرافیایی و تاریخی هر رنگ گویای اصل وجودی خود است. اما در این مجموعه آثار پیش از هرچیزی من به دنبال تصویرسازی احوالات و واژگان کلمات اشعار اخوان بودم. شاید آن سردی که اخوان از آن در مجموعه زمستان است هم دم می زند آن رنگ های سردی نباشد که به طور عموم ما در مناظر بیرون می بینیم.
سردی درون یک حالتی تجربی است که برای هر شخص متفاوت از دیگری است . سرما و سوزی که اخوان در مجموعه اشعارش دارد لزوما زمستانی زمستان نیست . می تواند خاموشی خورشید درون باشد یا غروبی از شرق و این توصیفات شاعرانه همه احوالاتی غریب است که در هنرمند به وجود می آید و از خوانش چندین باره اخوان و موج های خفته و طبل های بی نوا در وجود او غلیان می کند.
من تونالیتههای رنگی و پالت رنگی مجموعه را در سرمای درونم یافتم که اتفاقا در آن گرمی نیز هست.
زرد نه ولی شاید نارنجی باشد ، سبز نه ولی شاید یشمی باشد . این تجربه ها همه درونی است و مطمئنم هر کسی از سرما توصیف خاص خود را دارد . رنگ ها نیز دنیای شخصی خود را دارند . شاید اگر آبی زبان داشت متوجه می شدیم چه شخصیت گرم و الهام بخشی دارد و شاید زرد با غرور و تفخر به ما می فهماند من شخصیتی سردم از من دوری کنید...
در مجموعه موجهای خفته ، خط ها متن های خاصی را نوشته اند یا صرفن جنبه زیبایی شناختی دارند؟
الله دادیان: کلمات هم حاضرند هم غایب. اگر بنا بود اشعار به وضوح خوانده شوند دیگر خط نقاشی مدیوم اصلی برای ارایه احوالات درونم نبود و به خطاطی کلاسیک آن اشعار می پرداختم .
ولی واژگان روح خود را در آثار دمیده اند. نمیتواند از واژه خورشید در فرم تاثیر نگرفت . یا هر واژه دیگری خود در درونش انرژی و اتمسفری دارد که بر رنگ ، فرم و حتی ابعاد اثر و بینش هنرمند در گزینش قلم و تاش قلم بر بوم اثر میگذارد . پس من کلمات و اشعار را حاضر و غایب می دانم و لذت کشف و شهودش برای من همین است
تا همین سال های کنونی، عرصه نقاشی خط در سیطره مردان بود و چند صباحی ست زنان هنرمند مجال جولان یافته اند ، در این خصوص چه نظری دارید؟
الله دادیان: هنر آزاده است و از حریتی برخوردار است که ذات انسان خدا جو را در پی آن می کشاند و بنده خود می سازد . هنر جنسیت ندارد و مانند خالقش پروردگار بزرگ فارغ از جنس و نام است و زیبنده هنرمند نیست که اسیر این جنسیت و تبعیض شود . من از این جنسیت در طلب کردن هنر و پیدا کردن عرصه برای ظهور گذر کرده ام و شاید اگر موفقیتی در ابراز آن داشته ام همین گذر کردن از جنسیت است .
مقام زن آن چنان بزرگ و ستودنی و کریم است که نیازی به تعریف و تمجید ندارد ، آن چنان که مقام مرد و مردانگی . پس من به آزادگی و حریت هنر اقتدا کرده ام و از مخاطب نیز می خواهم فارغ از نگاه جنسیتی به آثار نگاه کند .چنانچه من از اشعار مردی تاثر گرفته م و خودم زن هستم می تواند این تاثیر و تاثر تا ابد بر مرد و زن ادامه پیدا کند و این آفرینش است و رسالت هنر.
_ محبوبه کاظمی دولابی از چه نوشت؟
گفتنی ست متن کامل نوشته محبوبه کاظمی دولابی ، مدیر گالری ترانه باران و حراج باران که در روزنامه های اعتماد و ایران منتشر شده است به شرح زیر است:
« روزهای سرد و سخت است که بدون تعارف حال هیچکس خوش نیست.
آری ، « سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت / سرها در گریبان است/کسی سر بر نَیارَد کرد پاسخ گفتن و دیدارِ یاران را .../ وگر دستِ محبّت سویِ کس یازی/ به اکراه آوَرَد دست از بغلْ بیرون/ که سرما سختْ سوزان است .../ هوا بس ناجوانمردانه سرد است …/ غبارآلوده مهر و ماه/ زمستان است. »
به نگاه من ، در این وانفسا « ما مردم » باید بیش از همیشه به یکدیگر و به همه فکر کنیم؛ انسانیت حکم می کند « همه مردم » را ببینیم ؛ و به زعم من برای سفره هایی که از همیشه کوچک تر و خالی تر است به سهم خود چاره اندیشی کنیم.
بخشی از جامعه هنری معترض اند و معتقدند نباید این روزها فعالیت هنری داشت اما حتمن این عده از معیشت هنرمندان هم باخبرند و می دانند در این گرانی و تورم که خط فقر اکثریت هنرمندان و خانواده های آنان را بلعیده ادامه شرایط کنونی بسیار دشوار است.
دیگر مشاغل، این روزها مشغول کارند اما به خصوص جامعه تجسمی در سکوت و تعلیق ؟!
جالب اینکه تجسمی در تمام این سال ها کم ترین برخورداری از دولت ها را داشته و روی پای خود به عنوان شغل مستقل و بخش خصوصی ایستاده است.
غیر از ضرورت تامین هزینه های زندگی از رهگذر برپایی نمایشگاه و فروش حتی اندک آثار هنری ، هنر را درمان می دانم ، به عنوان واگو کننده دردهای مردمی که صدای شان در جامعه شنیده نمی شود.
کاظمی دولابی افزوده است: انفعال و خالی ماندن صحنه را زیبنده هنر و هنرمند نمی دانم و اتفاقن معتقدم آنها که هنر را دوست نمی دارند و همواره خواهان تحدید فعالیت های هنری بودند از این سکون و تعطیلی خرسندند و رضایت قلبی دارند.
اگر رسم مان شنیدن و درک کردن هم است، به انتخاب هم نوع و همکار خود احترام بگذاریم و آیین « قضاوت نکنیم » را ملکه ذهن کنیم؛ توهین و برچسب زدن، روشنایی چراغ روح را می کشد و به تن جامعه ترک می اندازد.
« ... دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای ... »
بیاییم چون اخوان ثالث بزرگ، نگذاریم در سرمای زمستان دست دوست یخ بزند، به هم شجاعت و جسارت دهیم و مانند همه مشاغلی که مشغول کارند پرچم هنر را بالا بریم و هر یک در حد توان خویش برای هنرمندان عزیز و جامعه هنری قدمی برداریم.
در این روزگار و تنگنای بی سابقه گذران زندگی، جا خالی دادن و بسته نگه داشتن درب گالری ظلم مضاعف به هنرمندان است؛ « بنی آدم اعضای یکدیگرند » و برای تحقق این شعار جهانی ایرانی پیش قدم باشیم.
گالری ترانه باران با نام پروردگار جان و خرد با چنین نگاهی با برپایی نمایشگاهی از یک زن هنرمند شایسته خلاق ستایش شده، بانو طاهره الله دادیان از ۲۳ دی ۱۴۰۱ فعالیت خویش را از سر می گیرد و خواهان دست همراهی همه هنرمندان عزیز، همکاران گرانقدر، مجموعه داران ارجمند و همه حمایت کنندگان و دوستداران سخاوتمند هنر ایران زمین است.
با افتخار شما را چشم در راهیم ... »