افشین پرورش و برچسبهای جنسی، تقلب و جعل/ متن کامل ویدئوی افشاگری علی قرطاسی
علی قرطاسی، پشت پرده باور نکردنی جعل آثار هنری را فاش کرد و الگوی رفتاری غیر انسانی افشین پرورش برای اخاذی از هنرمندان و نهادهای هنری را روشن کرد.
ایران آرت: علی قرطاسی، هنرمند خوشنویس که در سال ۱۳۹۴ کمپین پرقدرتی علیه جعل آثار خوشنویسی در فضای مجازی راهاندازی کرد، به تازگی در ویدئویی حدود 15 دقیقهای پشت پرده باور نکردنی جعل آثار هنری را فاش میکند و الگوی رفتاری غیر انسانی افشین پرورش برای اخاذی از هنرمندان و نهادهای هنری را روشن میکند.
علی قرطاسی در ابتدای این ویدئو درباره شکلگیری کمپین افشای آثار هنری جعلی میگوید: من سال ۱۳۹۴ احساس کردم که بسیاری از آثار تجسمی که خلق میشود بسیار شبیه هم هستند و این با قوانین کپی رایت همخوانی ندارد و به ضرر فرهنگ و هنر معاصر ایران است. بنابراین کمپینی با حضور تعدادی از اساتید و دوستانی که آثار جعل و کپی را تشخیص میدادند، تشکیل دادم که با استقبال خوبی مواجه شد..
این هنرمند خوشنویس ادامه میدهد: برخی تصور میکردند که من دست متقلبان و جاعلان را به خاطر دشمنیهای شخصی رو میکنم اما بعدها متوجه شدند که جاعلان یک نفر و دو نفر نیستند و تعدادشان زیاد است. حتی افرادی بودند که آثار استاد امیرخانی را به قدری تخصصی جعل و کپی کرده بودند که برای آن آثار درجه استادی گرفته بودند. بنابراین کمپین که در ابتدا کارش را با شناسایی آثار کپی شده از روی آثار استاد علی شیرازی و برخی معاصرین آغاز کرده بود به مرور گسترش یافت و به مقولههای روز انجمن خوشنویسان و مقوله درجه استادی هنرمندان بسط پیدا کرد.
قرطاسی با بیان اینکه در ادامه به او گفتهاند خانوادهای در ایران وجود دارد که تمام خطوط سنتی را جعل کرده و موزهها را پر کرده است، افزود: برخی برای من اسنادی فرستادند که مدعی شده بودند حتی آثاری از خطوط قدما، به اسم میرزا غلامرضا اصفهانی، میرعماد، ملک محمد قزوینی وجود دارد که کاملاً جعلیاند. مثلاً مدرک آوردند که سر در موزه مجلس ما آذینبندی شده به خط میرزا غلامرضا است در حالیکه این خط در کمتر از 5 سال قبل نوشته شده است.
پدیدآورنده کمپین افشای هنری جعلی در ادامه بیان کرد: نزدیک 80 گیگ اطلاعات به دست من رسید و کمپین به صورت 24 ساعته فعال بود و به همین خاطر قسمتی از ماجرا از دست من در میرفت. افرادی همچون آقای افشین پرورش هم در کمپین بودند که کارهای زیادی انجام دادند و در کمپین خیلی کمک کردند، مخصوصاً در مورد کار آقای ملک محمد قزوینی که مشخص بود اصل کار در خانه کدام استاد است و کپی و فرعش را به موزه هاروارد، موزه قزوین و جاهای دیگر فروخته بودند. یا موزه شهرداری که داشتند میساختند هم مملوء از جعلیاتی بود که متأسفانه نهادهای فرهنگی و هنری ایران هم در این ماجرا دخیل بود. بعد کار به جایی رسید که 7 شکایت از سوی سازمانهای دولتی و غیر دولتی بر علیه من شد و شعرهایی علیه من سروده شد.
قرطاسی با اشاره به اینکه برخی از اساتید نقل میکردند با این کمپین یک نور در تاریکخانه فضای جعل ایران تابیده شد، بیان کرد: من میدیدم کسانی که 30 تا 60 اثر از میرزا غلامرضا در قم، اصفهان، مشهد، ورامین، تهران و کرج جعل کرده بودند آثار را به دست میگرفتند و به منوچهری و جاهای دیگر میبردند و میفروختند و حتی با این جعلیات کتاب منتشر میکردند و موقع فروش آثار به آن کتاب ارجاع میدادند. بنابراین ماجرا بیخ پیدا کرد و جاعلین همه یکدیگر را لو دادند. آنها جلساتی را برگزار کردند و تصمیم گرفتند کمپین را بلاک کنند و از آن خارج شوند و با آیدیهای جعلی دیگر بیایند بر علیه کمپین بنویسند زیرا میدیدند که دیگر فروشی ندارند و هر کس که از آنها اثری را خریده بود هم اثر را برمیگرداند.
قرطاسی که در حال حاضر مدیر انجمن هنر و خوشنویسی اسکاندیناوی است، در ادامه اظهار داشت: تنها راهی که میتوانستند کمپین را ببندند این بود که یا بر من فشار بیاورند و یا کسی که من از او حرفشنوی دارم که آن شخص صرفاً استاد شیرازی بود. بنابراین سعی کردند صبح تا شب روی استاد شیرازی جولان دهند و ایشان را عصبانی کنند. حتی آقای پرورش اتهام زده بود که استاد شیرازی اثری از بهمن محصص را به حراج کریستیز برده و فروخته است در حالیکه من از کارمندان کریستیز پرسوجو کردم و آنها گفتند این یک شیرازی دیگر است که در استرالیا گالری دارد و آقای علی شیرازی نیست. این موضوع را به آقای پرورش گفتم و ایشان در کمپین عذرخواهی کردند. اسنادش هم موجود است.
علی قرطاسی میگوید افشین پرورش روز دیگری آمد و گفت من اسنادی از استاد شیرازی دارم که کارهای ایشان جعلی است ولی من به ایشان گفتم که اعتقاد راسخ دارم این آثار کار دست استاد شیرازی است و جعلی نیست. قرطاسی در ادامه صداهایی از افشین پرورش را پخش میکند که پرورش به صراحت میگوید: "کاملا ایمان دارم خطهای آقای علی شیرازی توسط دست ایشان نوشته شده و ایشان پرینت مرتکب نشده است." قرطاسی تأکید میکند که در صورت نیاز این صداها را در اختیار مراجع قضایی قرار خواهد داد.
قرطاسی در ادامه میگوید: من با استاد شیرازی تماس گرفتم و گفتم احساس میکنم که ماجرای مطرح کردن شما هم برای بستن کمپین است و هم برای باجخواهی از شما، و اگر مبلغی بدهید شاید این ماجرا ختم شود، اما بعد وقتی که استاد شیرازی گفتند "آن را که حساب پاک است دلار به کسی نمیدهد"، خیالم راحت شد. بنابراین با خیال راحت آمدم و به آقای پرورش گفتم که ادعای شما کذایی است و من نزدیک به 300 اثر از استاد شیرازی در سر کلاس دارم که "ن"های این خطاطیها شبیه هم هستند و حتی رنگهای عین هم دارند ولی در جمع 300 نفره نوشتهاند. ایشان هم تأیید کردند که کار آقای شیرازی درست است ولی نهایتاً دیدم که در صفحه اینستاگرامشان حرفهای ضد و نقیض زیادی زدند و نهایتاً من مجبور شدم ایشان را از کمپین اخراج کنم.
پدیدآورنده کمپین افشای هنری جعلی میافزاید: من متوجه شدم نه تنها آقای پرورش بلکه بسیاری از افراد، با یک تیر دو نشان میزنند. آنها اساتید را شناسایی میکردند و با برچسبهای جنسی و جنسیتی و برچسبهای تقلب و جعل، اساتید را تحت فشار قرار میدادند تا هم اعتبار این افراد را زیر سؤال ببرند و هم از قبل آنها اخاذی کنند، اما مهمتر اینکه حوزه فرهنگ و هنر ما را قهقرا کشاندند.
علی قرطاسی میگوید: نیاز مالی برخی اساتید باعث شد آنان به جعل آثار بزرگان روی بیاورند و آثار اصلی را به موزهها و گالریهای خارج از کشور منتقل کرده و آثار جعلی را در موزههای ایران جایگزین کنند که من حس کردم این مصیبت عظمایی برای هنر معاصر ایران است و باعث میشود در نهایت کشورهای خارجی ادعا کنند که موزههای ایران هیچ و پوچ است و آنها هیچی ندارند و اصل آثار در دست ما است.
این هنرمند با تأکید بر اینکه با کمپین افشای آثار هنری به نتایج گرانبهایی رسیدیم، بیان کرد: من سعی کردم انجمن خوشنویسان و اعضای شورای عالی را تحت فشار قرار دهم تا کمیتههای اصالتسنجی و شناسنامه دار کردن آثار هنری را به وجود آورند و همچنین یک کمیته انضباطی تشکیل دهند تا بررسی کنند که چه کسانی آثار را جعل کرده و به هنر ایران صدمه میزنند.
قرطاسی خاطر نشان کرد: ما اساتید بسیار خوشنام و خوشدستی داریم که من در طول مدت فعالیت در کمپین حتی یک حرف و حدیث از اینها نشنیدم و اینها را ستون فرهنگ و هنر در ایران میدانم، اما دوشادوش همین اساتید، افرادی حتی در در بدنه انجمن خوشنویسان هستند که به طور مستقیم و غیر مستقیم به هنر معاصر ایران ضربه میزنند و این در آینده میتواند کاملاً به ضرر جامعه فرهنگی ایران تمام شود.
علی قرطاسی در پایان میگوید: در این مدت هیچ نامی از بنده در هیچ جایی آورده نشد اما اینکه از کمپینی که بنده تشکیل دادم به عنوان نوری در تاریکسار جعل و کپی آثار هنری یاد شد و من دیدم برخی شغل جعل و کپیکاری را از دست دادند، تمام خستگیهای دو سه ساله را از تن من به در کرد. در این مسیر افراد جاعل به دشمن خونی من تبدیل شدند و به انجمن و اعضای آن فشار آوردند که بنده را محدود کنند اما من خوشبختانه قبل از این اتفاق عذرم را از انجمن خواستم زیرا میدیدم که این دوستان هم چندان به فکر صلاح حوزه فرهنگی ما نیستند.