نقاش خاکها و کویرها و خالق "روباه و زاغ"
چهار سال از درگذشت پرویز کلانتری، نقاش و تصویرگر خاکها و کویرها میگذرد، هنرمندی که آثار هیچکدام از نقاشان خاک ایران به اندازه او عمومیت نیافته است.
ایران آرت: مهرداد طبرسی در همشهری نوشت: پرویز کلانتری یکی از بومیترین نقاشان هنر معاصر ایران است که نقاشیهایش پیوندی ناگسستنی با فرهنگ ایران دارد و بسیار بیشتر از دیگر نقاشان با اقبال عمومی مواجه شده و حتی کسانی که بهطور معمول تماشاگران و مخاطبان هنر امروز ایران نیستند، نقاشیهای او را تماشا کردهاند؛ نقاشیهایی که آنقدر از نقاشی امروز ایران متمایزند که بیهیچ کوششی، از دور نام خالقشان را فریاد میکنند.
بخش عمدهای از زندگی حرفهای پرویز کلانتری به تصویر کردن کویر و دستوپنجه نرم کردن با مؤلفههای کویری از خاک و کاهگل و درختچهها تا بادگیرها و قلعهها و پنجرهها و بازی نور و سایه و کوشش برای رسیدن به زیباییشناسی ویژه او گذشت. استمرار در بازآفرینی مکرر این مؤلفهها روی بوم، سبب شهرت و عمومیت نقاشیهای پرویز کلانتری شده است، بهگونهای که نقاشیهای او بهعنوان یکی از نمادهای نقاشی ایرانی شناخته میشود.
پرویز کلانتری در ادامه کوششهای نقاشانه خود متوجه عشایر و ایلهای ایران میشود. او در سالهایی - بهطور خاص از دهه60 - به نقاشی زندگی ایلات و عشایر ایران پرداخت و همان مؤلفههای بومی اینبار به شکلی تازه در زندگی عشایری بازآفرینی میشوند. زنهای ایلیاتی و چادرها و کوزهها و مردان چوپانی که نیلبک مینوازند و... . رنگهایی که از زندگی عشایری میآیند، از جمله مؤلفههای آشنای نقاشیهای ایلیاتی پرویز کلانتری است.
اصلیترین وجه تمایز هنر او ترکیببندیهای ویژهای است که با خاک خلق میکند و رنگهای کهربایی روشنی که از کاهگل میآفریند. کاهگل و کویر در نقاشی امروز ایران عنصری آشناست. مارکو گریگوریان پیشگام استفاده از کاهگل است و غلامحسین نامی، دیگر نقاش همنسل کلانتری، نیز از عناصر کویر در کارهای خود بسیار بهره برده اما حقیقت این است که کارهای هیچکدام از این دو نقاش بزرگ بهاندازه پرویز کلانتری عمومیت نیافتهاند.
او بارها درباره پیوند خود با کاهگل و کویر سخن گفته است؛ "من با کاهگل پیوند عاطفی دارم و از آن دست بردار نیستم... من با کاروانسراهای راه کاشان و یزد ارتباط حسی و عاطفی دارم. من نقاش سرزمین دیگری هستم. من عاشق وجب به وجب این خاک هستم."
در سالهای اخیر نام پرویز کلانتری گاه ذیل نام نقاشان گرایش سقاخانه قرار گرفته است. او عضو گروه نقاشان سقاخانه نیست و ارتباط نظاممندی با اهالی سقاخانه ندارد. کارهایی که او عنوان مجموعه سقاخانه را بر آنها نهاده است، در سالهای دهههای60 و 70 خلق شدهاند؛ دورهای که او به خواست یکی از دانشجویان، نمونههایی از سبک نقاشان سقاخانه را کشید و بعد آنها به مجموعهای در کارهای او تبدیل شدند که البته کم از نمونههای اصلی گرایش سقاخانه ندارند، بلکه گاه از آنها پیشترند.
پرویز کلانتری در دهه30 برای شعرها و داستانهای کتابهای درسی نقاشی کشید. مقبولیت نقاشیها به اندازهای است که پس از گذر سالها و تغییرات بسیار در نظام آموزشی هنوز شماری از نقاشیها در کتابهای درسی ماندهاند و بخشی از حافظه بصری چند نسل شدهاند. کوکب خانم، حسنک کجایی، روباه و زاغ و چوپان دروغگو از جمله نامآشناترین نقاشیهای اوست.
پرویز کلانتری در دورهای از کارنامه هنریاش به نوعی سادگی و کمینهگرایی رسید؛ تابلوهای کوچک و بزرگی که چند خط ساده و پسزمینهای کاهگلی آنها را شکل میداد اما همچنان حس نقاشیهای کویری او را تداعی میکرد. شمار نقاشیهای کمینهگرای پرویز کلانتری در کارنامه او بسیار نیست. شاید اقبال عمومی به کارهای کمینهگرا کم بوده است که سبب شد کلانتری این نقاشیها را ادامه ندهد. اما گذر زمان ارزش کارهای کمینهگرای ساده او را بیشتر معلوم خواهد کرد.
پرویز کلانتری سالهایی از عمر خود را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سپری کرد. کتابهای بسیاری از کودکان با تصویرگریهای او منتشر شدهاند، از کتابهای ثمین باغچهبان و عباس یمینیشریف و منوچهر نیستانی تا کتابهای سوسن طاقدیس در سالهای اخیر که کلانتری همه آنها را بسیار دوست میداشت. سادگی و طنازی او در خلق شخصیتهای کتابهای کودک سبب شدهاند که پس از گذشت نیمقرن تصویرگریهای او در کتابهای کودکان از بهترین و متمایزترین تصویرها باشد. در کارهای کودکانه او، رنگ حضور بیشتری دارد.
پرویز کلانتری سالهایی را در مؤسسه فرانکلین سپری کرد. شماری از طرح جلدهای کتابهای انتشارات فرانکلین از آن اوست. همان جا بود که به همت بلند همایون صنعتیزاده قرار شد کتابهای درسی را نیز فرانکلین چاپ کند و پرویز کلانتری برای کتابهای درسی تصویرگری کرد. شماری از تصویرهای دایرهالمعارف فارسی (غلامحسین مصاحب) نیز کار پرویز کلانتری است.
نوشتهها وجه فراموششده شخصیت پرویز کلانتری است. او سرخوشانه و طنازانه مینوشت. شماری از نوشتههای او روایتهایی است از تاریخ شفاهی هنر ایران و شخصیتهایی که بسیاری از آنها در گذر زمان فراموش شدهاند و روایتهای دستاول اندکی از آنها موجود است. درآمیختن اتفاقها با اندکی شوخی و تخیل جلوه ویژهای به نوشتههای پرویز کلانتری داده که کمنظیر است. مجموعهای از این روایتها در کتاب "نیچه نه، فقط بگو: مشد اسماعیل" گردآمده و بعد گزیدهای از آنها در کتاب "این شاخه مال من است" منتشر شدهاند.