معانی پنهان در تصاویر / روایت فیروزه فیضآبادی از نمایشگاه "احتمال مشترک" در گالری ویستا
فیروزه فیضآبادی گفت: مفهومی که قصد داشتم در آثارم بیان کنم بسیار فراتر از چیزی است که در نگاه اول به تابلو دیده میشود.
ایران آرت: نمایشگاه آثار فیروزه فیضآبادی با عنوان "احتمال مشترک" در گالری ویستا برگزار شد. فیضآبادی در گفتوگو با هنرآنلاین با بیان اینکه ۱۶ اثر با تکنیک رنگروغن و ترکیب مواد در این مجموعه به نمایش درآمد گفت: شروع این مجموعه به سال ۹۲ برمیگردد اما در این میان اتفاقاتی رخ داد که باعث شد کارهای متفاوتی انجام دهم و به نمایش بگذارم. پس از آنکه دوباره به مجموعه قبلی بازگشتم روی کارهایی که در سه سال اول انجام داده بودم، بازنگری کردم و ۸۰ درصد آنها حذف شدند و بیشتر کارهای این مجموعه در سه سال اخیر شکل گرفت.
او درباره انتخاب عنوان "احتمال مشترک" برای این مجموعه گفت: منظورم این بود که آنچه در این تصاویر وجود دارد صرفاً همان چیزی نیست که در نگاه اول دیده میشود. شاید برای بسیاری از مخاطبان ابتدا تصویر شادی به چشم میآید اما مفهوم کار بسیار فراتر از اینهاست. در هر قاب تصاویری کنار هم جمع شده که میخواهند حرفی بزنند و هرچه بیننده آگاهتر باشد یا نگاه نقاشانه داشته باشد، بهتر میتواند مفاهیم کار را درک کند.
فیضآبادی درباره استفاده از عکس در آثارش گفت: از سال ۸۸ عکاسی میکردم و سپس در نقاشیهایم از آنها استفاده میکردم. آن زمان چینش عناصر شکل عامدانه داشت، اما در این مجموعه احساس کردم هرقدر عمد من کمتر باشد، تصنع در کار کمتر شده و بار معنایی آن بیشتر میشود. به همین دلیل این بار عکاسی نکردم و به جای آن در آلبومهای عکس گشتم و تصاویری که احساس کردم، بیان مورد نظرم در آنها وجود دارد را انتخاب کردم. اما در این تصاویر دست بردم و فقط آن قسمتهایی که مورد نیازم بود را استفاده کردم. در این مجموعه تنها سه اثر هست که تمام کادر آن با عکس انطباق دارد چون احساس کردم آن عکسها تمام حرفی که میخواستم بگویم را در خود داشت و دست بردن در آن کار اضافهای بود، اما در بقیه تصاویر دخل و تصرف زیادی داشتم.
فیضآبادی ادامه داد: یکی از کارهای این مجموعه که در واقع میتواند نقطه پایان آن باشد تابلویی است که بر اساس سکانسی از یک فیلم شکلگرفته و در آن تغییراتی به لحاظ بصری ایجاد کردم. تمام مدتی که این مجموعه را نقاشی میکردم، ذهنم تصاویر مختلفی را که میدید، پردازش میکرد و آنچه را برای این آثار مناسب بود انتخاب میکرد. یکبار در حال دیدن سریالی بودم که متوجه شدم فضای یک سکانس بسیار به کار من شباهت دارد، بنابراین از آن عکس گرفتم و بعد بر اساس آن نقاشی کردم.
او با بیان اینکه عکسهای مجموعه مرتبط با خودش هستند اما تاکیدی بر خانوادگی و شخصی بودن آنها ندارد، افزود: به همین دلیل در پرترهها ابهام هست و آنها را محو کار کردم تا شبیه هیچ فرد خاصی نباشند یا چهره را از کار خارج کردم تا بیننده بتواند هر شخصی که خواست را جایگزین آنها کند. تنها چهرههایی که در این مجموعه دیده میشوند، متعلق به کودکان هستند؛ زیرا کودکان شخصیت ویژهای را تداعی نمیکنند. تمام سعی من این بود که این آثار فراتر از شخصیتها باشند و از افراد برای رسیدن به مفهوم مورد نظر خود استفاده کنم.
فیضآبادی اضافه کرد: عنوان اولیه مجموعه از یک شعر آمده بود اما احساس کردم انتخاب آن ممکن است به مخاطب یک خط فکری بدهد، بنابراین اسم را عوض کردم. دوست دارم وقتی بیننده کار را میبیند با اولین چیزی که به چشمش میآید احساساتی نشود و بتواند بقیه المانها را پیگیری کند، چون همه آنها حسابشده در کار قرار گرفتند و دلیلی برای حضور آنها وجود داشته است.