پولشویی در هنر واژه جدید دلواپسان
محمود نورایی: پولشویی چیست که امروز در مورد هر فعالیت موفق در عرصه هنر به آن نسبت داده میشود؟
ایران آرت: امروزه در هر محفل هنری در حرفهای خودمانی واژه پولشویی بسیار شنیده میشود. وقتی یک تماشاخانه خصوصی بازگشایی و یا یک نمایش با پروداکشن بزرگ اجرا میشود از زبان برخی از اهالی تئاتر میشنویم که این مکان یا نمایش برای فلانی است و قصد پولشویی دارد. وقتی یک گالری تاسیس میشود و یا یک حراج هنری برگزار میشود باز هم واژه پولشویی شنیده میشود. شخصی که سرمایهگذار یک فیلم سینمایی میشود از دید برخی بدون شک آن فرد قصد پولشویی دارد. کنسرتگذاران هم از قول اهالی موسیقی برای شستن پولهای کثیفشان به این حوزه ورود کردهاند.
اما به راستی پولشویی چیست که امروز همه نگران ورود پولهای کثیف به حوزه هنر هستند و وجهات هنر را با آن زیر سوال میبرند؟
در تعریف پولشویی آمده است: "بطور کلی پولشویی به این دلیل انجام میشود که منبع واقعی پول نامشخص باقی بماند. فرار مالیاتی هم میتواند دلیل دیگری برای آن باشد. پولشویی بهطور عمده یک جرم فرعی برای رد گم کردن درآمد حاصل از جرم اصلی است. پولشویان اغلب کسانی هستند که از قاچاق مواد مخدر، اختلاس، رشوه و سایر راههای غیرقانونی کسب درآمد کردهاند و به دنبال «تمیز کردن» پول هستند."
این تعرف کلی پولشویی نشان دهنده وقوع جرم اولیه است، یعنی جایی که پول کثیف تولید میشود. اینکه کجا پول کثیف تولید میشود موضوع این یادداشت نیست و اینکه چرا دستگاههای نظارتی اجازه تولید چنین پولی را میدهند، نیازمند تحقیق و تفسیرهای مختلفی است. اما آنچه که مهم جلوه میکند این است که تا زمانی که دستگاههای قضایی و نظارتی اعلام جرمی در زمینه منشا پول نکنند، شبهه وارد کردن به سرمایهای که وارد هر عرصهای مثل هنر میشود کاری است از اساس غلط.
اما در این مقال میخواهم به این مساله بپردازم که آیا حوزه فرهنگ و هنر از اساس محیطی برای شستن پولهای کثیف هستند؟ و چرا دارنده سرمایههای کثیف باید پول خود را در حوزه هنر تطهیر کند؟. نگاهی به آمارهای اقتصادی حوزه فرهنگ و هنر میتواند این مساله را روشنتر کند.
سینما به عنوان پولسازترین رشته هنری طبق اعلام رسمی از سوی سازمان سینمایی، درآمد حاصل یک سالهاش 170 میلیارد تومان در سال 96 بوده، حوزه موسیقی و تئاتر به صورت رسمی آمار اقتصادی سالانه خود را منتشر نمیکنند اما طبق یک حساب سر انگشتی شاید این دو هنر به اندازه سینما در سال گردش اقتصادی داشته باشند. اگر مبنای هنرهای تجسمی را حراج تهران قرار دهیم فروش سالانه 60 میلیارد را برای حراج و تقریبا یک سوم این رقم را هم حاصل درآمد گالریهای خصوصی باید بدانیم که به حدود 90 میلیارد میرسیم. اما حوزه کتاب نیز اگر مبنا را نمایشگاه کتاب در نظر بگیریم طبق اعلام شهرامنیا قائم مقام سی و یکمین نمایشگاه کتاب که اردیبهشتماه برگزار شد حدود 130 میلیارد عنوان شد و اگر نصف این رقم را هم برای فروش در طول سال در نظر بگیرم به عدد 200 میلیارد میرسیم.
حال با یک حساب سر انگشتی میتوان درآمد حاصل از سینما، موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی و کتاب را چیزی بین 600 تا 650 میلیارد تومان در طول یک سال محاسبه کرد. این عدد که به نظر بسیار بیشتر از واقعیتهای موجود در اقتصاد هنر میرسد، نشان میدهد حوزه هنر اساسا نمیتواند برای اشخاصی که سرمایههای کثیف دارند، منبعی قابل اتکا برای پولشویی باشد. اینکه کسی بخواهد پولهای کثیف خود را در بهترین حالت در یک فیلم سینمایی که شاید بالاترین رقم فروش آن به بیست میلیارد میرسد، پولشویی کند از اساس بخاطر ریسکهای موجود در این حوزه که بسیار پر مخاطره است، غیرمنطقی به نظر میرسد. این در حالی است که در رصد بازار اقتصادی موجود کشور، بیست میلیارد، اساسا عددی برای پولشویی نیست. یا اینکه اگر کسی بخواهد در یک نمایش مثل «بینوایان» که پر فروشترین نمایش کشور بوده سرمایهگذاری کند و یا در یک حراج هنری اثری را به بالاترین رقم آن یعنی 5 میلیارد خرید کند نیز به همین شکل غیرمنطقی به نظر میرسد.
حالا کافی است در کنار این موارد فقط نگاهی به ابعاد اقتصادی موجود جامعه داشته باشیم تا دریابیم چقدر این موضوع پولشویی میتواند تخیل برخی کجاندیشان و دلواپسان باشد. بطور مثال امروزه کافی است در خیابان بهشتی تهران کمی قدم بزنیم و از نمایشگاههای اتومبیل آن دیدن کنیم به راحتی با یک جمع و تفریق ساده، قیمت ماشینهای موجود در این خیابان چند برابر کل درآمده یک ساله حوزه فرهنگ و هنر است که خانوادهای چند صد هزار نفری هستند. یا اگر فقط گشتی در یکی از سنترهای بزرگ تهران بزنیم در میابیم که فروش لباسهای خارجی آنها با فروش سالانه کل هنر برابری میکند. یا تنها در یکی از خیابانهای شمال شهر تهران راه بریم و خانههای در حال ساخت آنها را با یک تخمین سرانگشتی حساب کنیم تا دریابیم که سرمایهگذاری در ملک، اتومبیل و یا پوشاک چقدر میتواند منبعی قابل اطمینان و پر سودتر برای پولشویی باشد که این اعداد در حوزه هنر در حد یک شوخی است.
جدا از همه اینها اگر فقط به نظام بانکی کشور رجوع کنیم، آیا برای یک فرد که قصد پولشویی یا فرار مالیاتی دارد، اینکه پولهای خود را در بانکهای خصوصی و دولتی بگذارد و سود بالای 20 درصد دریافت کند، بدون اینکه مالیات هم بپردازد؛ جایی مطمئنتر از حوزه با ریسک بالای هنر نیست؟
در جمعبندی موارد فوق باید به این مساله دقیق شد، امروزه بداخلاقیهای موجود در جامعه هنری که به تبع شرایط نابسامان فرهنگ و هنر است به صورت یک گلایه دارد با موضوع پولشویی از زبان برخی هنرمندان، مطرح میشود که باید از سوی جامعه به ابعاد مخرب این مسئله توجه شود؛ زیرا میتواند در شرایط سیاستزده هنر در کشور، این گلایهها تبعات مخربی برای آینده داشته باشد و از ورود بخش خصوصی به هنر جلوگیری کند.
از سوی دیگر جامعه رسانهای کشور نیز باید هوشیارتر از گذشته درباره استفاده از واژههای عجیبی که از سوی برخی دلواپسان و کجاندیشان مطرح میشود، برخورد داشته باشند. زیرا جامعه خبری که همواره در حال رصد اخبار هستند، بیشتر از خود جامعه هنری میتوانند اینگونه موضوعات را تحلیل و تفسیر کنند و از ورود کدهای اشتباهی به حوزه شریف هنر جلوگیری کنند. در اساس باید توجه داشت کاری که بخش خصوصی میکند و سرمایه خود را به حوزه هنر تزریق میکند با شرایط موجود در بازار اقتصادی کشور، بیشتر شبیه یک ایثار و از خود گذشتگی است و فراری دادن بخش خصوصی بیشتر شبیه بازگشت شرایط گلخانهای هنر در دهه 60 است که هیچ جریان پایداری را برای هنر کشور رقم نزد.