خالق «شاغلام» مجله گلآقا از کاریکاتور مطبوعاتی میگوید
احمد عربانی در واپسین سال دهه هفتم عمرش همچنان فعال و پویاست؛ در 69 سالگی همچنان همکاریکاتور می کشد، هم فیلم می سازد و هم می نویسد و مهمتر از اینها ناظر تمام وقت هنرهایی است که به آنها می پردازد.
کاریکاتوریست محبوب و مهربان مجله های مهمی مانند «توفیق» و «گل آقا» که بیش از نیمقرن است دل در گرو طنازی دارد، این روزها آثاری از خود را به دیوار فرهنگسرای نیاوران در بخش مفاخر و بینالملل نهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر می بیند؛ جشنواره ای که سی ام بهمن ماه و روز اختتامیه قرار است، از مقام رفیع این کاریکاتوریست پیشکسوت تقدیر کند. به همین بهانه با او درباره هنر کاریکاتور از سالهای دور تاکنون و نیز کارکردهای متغیر کاریکاتور مطبوعاتی به گفت وگو نشسته ایم؛ با احمد عربانی که خالق یکی از مهمترین شخصیت های کاریکاتور مطبوعاتی، یعنی «شاغلام» در مجله گل آقا بوده است.
شمـــا نیـمقرن پیش با مجله «توفیق» و پس از آن با «کاریکاتور» و «فکاهیون» و «گل آقا» همکاری کردید؛ نشریاتی که هر یک به لحاظ تاثیرگذاری رسانه ای، تبدیل به نهادهای مهمی در طنز و کاریکاتور شدند. چــرا مدتهاست کاریـکاتور خاستگاهی ندارد کــه چنان تاثیرگذار باشد؟
باید درباره شیوه مدیریت مجلاتی صحبت کنیم که ذاتا به کاریکاتور مربوط میشوند. تصور کنید گلآقا چرا مجله موفقی بود و به قول شما فراتر از یک مجله رفت و کاری که می کرد، در حوزه های مختلف تاثیر می گذاشت؟ طبعا باید دلایلش را در خود کیومرث صابری به عنوان مدیر رصد کرد. او کسی بود که کاریکاتور را می شناخت. با اینکه تخصصش مربوط به طنز مکتوب بود، اما همان طور که یک سردبیر باید خط دهنده در همه حوزه ها باشد، کاریکاتوریست ها را هم مدیریت و خلاقیتش را به آنها تزریق می کرد. مهمترین مشکل مجلات امروزی کاریکاتور و طنز همین خلأ مدیریت مناسب محتوا و فرم است. البته در نظر داشته باشیم که اینها بسیار پرسابقه بودند و بچه های الان، جوان اند و رویه شان هم جوانانه است. بنابراین فرصت دارند، به تاثیرگذاری ای که مد نظر شماست، برسند. البته همین الان هم چند مجله در این باره داریم که یکیشان یعنی «طنز و کاریکاتور» خیلی هم قدیمی است، اما تاثیر سابق را ندارد. گل آقا اما با همه فرق داشت. صابری به معنای واقعی بالای سر مجله بود؛ مجله ای که با همه این اوصاف و همه طنازی هایش، فاخر بود.
شما در همین مجله گل آقا خالق کاراکتر معروف «شاغلام» بودید. شاغلام محصول ایده شما بود یا صابری؟
هم شاغلام و هم آسیبپذیر را خلق کردم. اولین بار صابری چیزی نوشته بود که قرار بود روی جلد مجله برود. من برای آن مطلب، «شاغلام» و «آسیب پذیر» را کشیدم. در واقع خالق شخصیت ها صابری بود و خالق تصویر آنها من. هر بار هم من آنها را نمی کشیدم، صابری به دیگر بچه ها می گفت با همان شمایل آنها را بکشند.
یکی دیگر از شخصیتهایی که البته نه مثل شاغلام و آسیب پذیر، محصول تخیل شما و مرحوم صابری، بلکه یک چهره معروف سیاسی بود و کاریکاتورهای شما از او بسیار معروف شد، زنده یاد حسن حبیبی بود. پس از او، در میان سیاستمداران، چه کسی را به اندازه او جذاب یافتید تا کاریکاتورش کنید؟
حبیبی خودش بسیار کاریزماتیک بود؛ رفتار و چهرهاش در من تاثیر می گذاشت و اصلا مجمعالشرایط بود برای من! هنوز به جذابیت حبیبی کسی را پیدا نکردم. شاید هزاربار کاریکاتور او را کشیدم. نه، به اندازه او نه... البته حالا که فکر میکنم به محمدجواد ظریف میرسم که چندباری کاریکاتورش را کشیدهام. او هم در صورتش و هم در حالتهایش، نکاتی دارد که ظریف است و حسابی به درد کاریکاتور میخورد.
مدتهاست انیمیشن نمی سازید، چرا؟
تک و توک میسازم. الان هم درگیر یک فیلم کوتاه ششدقیقهای هستم که دوبعدی است. اینکه کم انیمیشن میسازم، به شرایط مربوط است. شرایط مدتها بد بود و سپس با گشایشی که ایجاد شد ما هم امیدوار شدیم، اما ختم به نتیجه مناسبی نشده است. خروجی فیلمها متناسب با بودجهای نیست که در اختیارشان قرار میگیرد.
حیات کاریکاتور مطبوعاتی، پس از گذشت فراز و فرودهای بسیار چگونه حیاتی است؟
اصلا پویا و سرزنده نیست. کاملا محو نیست اما در این حد است که نفسی میآید و میرود. این در حالی است که نیاز مخاطب به آن نهتنها کم نشده بلکه به لحاظ تغییر و تحولات رخداده در دنیای رسانه، کارکردهای مهمی نیز یافته است. طنزها چندان قدرتی ندارند، هر چند وضع طنزها از کاریکاتورها بسیار بهتر است و همینطور هم جان میگیرد و بهتر میشود اما در کاریکاتورها سوژهها ضعیف و بیرمقاند و نگاه اغلب کاریکاتوریستهای مطبوعات نیز، عاری از گزندگی و تیزبینی است. در این باره خط قرمزها هم موثرند و نباید همه تقصیرها را گردن کاریکاتوریستها انداخت.
شاید یکی از مهمترین مشکلات کاریکاتور مطبوعاتی ما مربوط به تحولاتی عمیق است که در مفهوم رسانه ایجاد شده است. کاریکاتوریستهای مطبوعات میدانند که با وجود رونق شبکه های اجتماعی و رسانه های اینترنتی، اولویتشان باید سرعت در انتقال باشد. نظر شما چیست؟
همه این تواناییها باید در کاریکاتوریست، تربیت شود. او باید در شیوه مواجهه با سوژه تربیت شود تا هیچ عاملی را فدای آن یکی نکند ؛ حتی سرعت. من ده سال به خاطر یک سری سختگیریها در مطبوعات ورزشی کار میکردم. اردشیر لارودی، قدیمیترین ورزشینویس که سردبیرمان بود میگفت ما از کاریکاتورهای تو ایده برای نوشتن میگیریم. کاریکاتوری که آن سالها میکشیدم تا ساعت 5 میرساندم به تحریریه. خبر از دهان خارج نشده کاریکاتور آماده بود. تعریف از خود نباشد فقط مثال زدم که بگویم مشکل سرعت را میشود با تربیت همه تواناییها حل کرد. البته بگویم به بچههای امروزی حق میدهم که با توجه به مشکلات مجبورند با رسانههای مختلف همکاری کنند و طبعا از کیفیت آثارشان کاسته شود. این شانس ما بود که شرایط ایجاب میکرد سرمان خلوتتر باشد و بیشتر به کاریکاتور برسیم و انرژی هدر ندهیم.
کاریکاتور در دورهای هنری نمایشگاهی بوده اما مدتهاست عادت نداریم کاریکاتورها را در نمایشگاهها بر دیوار ببینیم و بیشتر کارکرد رسانه ای پیدا کرده اند. حالا آثار شما در بخش مفاخر و بینالملل نهمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر به نمایش درآمده. آیا کاریکاتور می تواند دوباره به عنوان هنری نمایشگاهی عرض اندام کند؟
اتفاقا پیش از اینها کاملا برعکس بود. کاریکاتور از نمایشگاهها به رسانه ها رسید. الان هم بیشتر کاریکاتورهای مفهومگرا و انتزاعی بیشتر در گالریها به نمایش درمیآیند. بله، به نظرم توجهکردن جشنوارهها و نمایشگاهها به کاریکاتور میتواند دوباره این هنر را به گالریها برگرداند. نه به خاطر اینکه حالا برای من این کار را کردهاند در کل عرض میکنم که حرکت خوبی است. بخصوص ارج نهادن به مفاخر زیباست؛ جوانترها با آثار پیشکسوتها آشنا میشوند و پیشکسوتها هم در زمان حیاتشان قدر میبینند.