9 اثر هنری برتر سال 2017 را بشناسید
نویسندگان سایت آرت نت 9 اثر هنری برگزیده سال را معرفی کردند.
ایرانآرت: آرت نت بهترین آثار هنری سال ۲۰۱۷ را معرفی کرد. این مطلب را با ترجمه آرین آزادکام در تندیس بخوانید.
بازیگری در “فاوست” اثر ایمهوف در بینال ونیز
هنرمند معاصر آلمانی، آن ایمهوف، شیر طلایی بخش بهترین مشارکت ملی بیینال ونیز را برای پرفورمنس برانگیزانندهی «فاوست» کسب نمود که جلوهی تاریکی از جامعهی مدرن ارائه میدهد. در این پرفورمنس که در بخشهای متفاوت غرفهی آلمان اجرا میشد، بازیگران سیاهپوش در قفسهای شیشهای نمادین با سقف کوتاه، به دور خود میپیچند در حالی که بازدیدکنندگان روی سر آنها راه میروند. سگهای دوبرمن هم، در حالی که گروه اجرا کننده با ریتم موسیقی در میان ابزارآلات شکنجههای جنسی، و شلنگ و سینکهای صنعتی سینه خیز میروند، در حال نگهبانی هستند.
مجموعه (سانسور کن) از فرانسیس استارک در بینال ویتنی
:
مجموعه نقاشیهای فرانسیس استارک نشاندهنده صفحاتی از کتاب (سانسور کن) اثر Ian F.Svenonious است. وی موفق شد مخالفت نامه خود را با صراحت و صدای بلند با همراهی جمعی از پوپولیستها و ضد کاپیتالیستها در رابطه با سانسور برای هنر، تفریحات، سیاست و تکنولوژی ارائه کند. در ظاهر این تابلوها چیزهای زیادی برای نشان دادن دارند.
سهم زیادی از موزیکهایی که داخل رادیو پخش میشوند، جهتگیری واضحی به سمت ترویج دادن شکوهمند سازی حماقت، ضد اجتماعگری، ثروتهای نا متعارف و غیر قانونی، اختلاف طبقاتی، تبعیض و به سخره گرفتن قوانین اجتماعی میروند.
خیلی از بازیهای ویدیویی بسیار دقیق طراحی شدهاند تا به وجود آوردنده خشونت، ناهنجاریهای نسبی و صد البته خلق کردن ماشینهای مرگ گوش به فرمان باشند، فرهنگی که صدای بلند آن وال استریت است و توسط تجاوز تجار و یکهتازان وابسته به حکومت، فرماندهی میشود.
ما نیاز به یک غول از سانسور داریم که از تمام ابزارهای انقلابهای امروزی مثل درد، ترور،نابخشودگی مطلق، سانسور، منهدم کردن و از ریشه کندن استفاده کند- سانسور تا باز آموزی-این حس سانسور کردن البته با نیت به اعتراض علیه نقاشیهای دانا شوتز (Dana Schutz) از اِمت تیل (Emmett Till) (کودک سیاه پوست آمریکایی که در سال ۱۹۵۵ به طور وحشتناکی کشته شده) کشیده شده که در همین بیِنال به نمایش در آمد. همچنین برای حمایت از نابودی و سوزاندن مجسمه چوبه دار اثر سم دورانت در مجموعه هنری واکر در مینِسوتا و همچنین برای از بین بردن نقاشی بالتوس در موزه مترو پلیتن (تصویری از یک دختر بچه و گربهای که به صورت استعاری به ناهنجاری جنسی یک کودک اشاره دارد.)
یکی از دلایلی که خیلی از مردم تسلی خاطر خود را در هنر مییابند این است که هنر دوگانکی و غیر عادی بودن را شکوهمند میسازد و جایگزینی برای جهان واقعی ارائه میکند. لحظههایی که واقعیت و افسانه یا خوب و بد را به گونهای با هم ترکیب میکند که از یک واقعیت زندگی حکایت دارند اما چه می شود اگر همه چیز و همه کس به خودی خود در بر گیرنده یک نظام ارتودوکسی (پیرو گرایانه و غیرانتخابی) باشد؟
در این شرایط سانسور و یا سایر سیاستهای محافظه کارانه انفعالی یک پیشنهاد غیر قابل اجتناب است. این سوال شریان اصلی و نیروی محرک حاکم در افکار و آثار نقاشی استارک است، چنانچه Andrew Goldstein معتقد است چشم نوازترین آثاری هستند که در سال ۲۰۱۷ مشاهده کرده است.
نوشته: Andrew Goldstein
کری جیمز مارشال با اثر خاطره #۵ در موزه هنرهای معاصر لس آنجلس
گرچه معمولا حس میکنم اشتیاق غیر قابل وصفی برای فهم نقاشی دارم اما آثار مارشال برایم به یاد ماندنی است و امسال بیشتر از همیشه مثل تمام آثار گذشته نگاری مورد ستایش من از مارشال در اثر خاطره #۵ از مجموعه “ترسناک” لایههای عقلانی از جاذبههای احساسی اثر فراتر میرود. هنرمند در این اثر برای چهار شخص مالکوم ایکس، مارتین لوتر کینگ، جان اف کندی و رابرت اف کندی که تمامی آن ها در دهه ۶۰ میلادی به قتل رسیدهاند سوگواری میکند. قتلهایی که به واسطه اختلالات و اتفاقهای اجتماعی و نژادی عینا برای چهار فرد متفاوت تکرار شده است.
مارشال به جای اینکه با استفاده از پیچیدگیها و جزییات استعاری در آثار خود با مخاطبان ارتباط برقرار کند مفاهیم مورد نظر خود را با محوریت دادن به دلالت ها و نشانههای ثابت و مهارشده (به گونهای که برای هرکس به سادگی قابل تشخیص دادن است) بیان میکند. خاطره مرثیه ای است پر از پشیمانی و اندوه که به اندازه کافی در سال ۲۰۱۷، شایسته، مهم و تاثیرگذار است.
نوشته: تیم اشنایدر
Carlos Garaicoa با اثر پرتگاه (Abismo) در بنیاد مرتز، تورین-ایتالیا
این اثر ویدیویی در گوشهای از پایین پلههای نمایشگاه اختصاصی گارایکوا در تورین به نمایش در آمده.
این انیمیشن یک جفت دست جدا شده از بدن را در یک زمینه سفید به تصویر میکشد، که در ظاهر بازنگری به قطعه چهار بخشی آخرالزمان، اثر آهنگ ساز فرانسوی Olivier Messiaen است که بعد از فروپاشی فرانسه در سال ۱۹۴۰ ساخته شده است وقتی که در کمپ استالاگ ۸ در آلمان به عنوان اسیر جنگی حضور داشت. ولی حرکات انیمه دست که توسط هنرمند مکزیکی مصور شده بیانگر نشانههای موسیقیایی و نتهای قطعه نیست بلکه از حرکات دست هیتلر موقع سخنرانیهایش برداشت شده است. این اثر از نظر من به عنوان تاثیر گذارترین اثر سال ۲۰۱۷ قابل ستایش است به دلیل ترکیب کردن زیبای قطعه موسیقی با انیمیشن. تاثیر دل خراش فهمِ با تاخیر این دستهای خوش ریخت به عنوان راه حل آخر جهت ادراک حقیقت استنباط میشود و همچنین شباهت جانانه حرکات این دو دست با حرکات دست بعضی سیاست مداران معاصر جهان قابل تامل است.
نوشته:Naomi Rea
اثر “کریس بوردن” درنمایشگاه هنری آرت بازل سوئیس
مجسمه بالنی کریس بوردن که در یک محور دوار دربخش بدون مرز آرت بازل سوئیس به پرواز در آمد قطعاً سرآمد کل فستیوال آرت بازل در سوئیس بود.
اثرمثال زدنی او به عنوان آخرین اثر ساخته شده توسط هنرمند در سال ۲۰۱۵ تنها پنج روز بعد از فوت وی در موزه لس آنجلس به پرواز در آمد. این بار به حمایت گالری گاگوسیان و تیم مجرب آن دوباره در بازل سوئیس به پرواز در آمد. بوردن همیشه اعتقاد داشت هیچ چیز هیچ وقت به نهایت بی نقصی خود نمی رسد ولی این اثر او قطعاً خیلی نزدیک شده است. بوردن برای به پرواز در آمدن اثر خود هیجان بسیاری داشت اما متاسفانه تنها موفق به دیدن پروازهای آزمایش مجسمه خود در آشیانهای خصوصی به همراه “جان بیگز”(مخترع) شد.
بندرهای مدرن و تاریخی ترنر: گذاره هایی از میان زمان در موزه «مجموعه فریک» نیویورک
یکی از زیباترین و الهام بخشترین نمایشگاههایی که در طول سال با آن برخورد داشتم بندرهای تاریخی و مدرن تِرنر در موزه مجموعه فریک نیویورک بود. یکی از محبوبترین هنرمندان من در یکی از محبوبترین موزههای مورد علاقه من. برفراز این نمایشگاه دو اثر ماندگار از ترنر به نامهای بندر دیپ(۱۸۲۵)، بندر کلن(۱۸۲۶) به چشم می خورد (به دلیل مشکلات حمل و نقل این مجموعه آثار تِرنر هیچ وقت در خارج از موزه فریک به نمایش در نیامدهاند.)
حقیقت این است که ترنر یک سالک حریص است که مجذوب نور، مناظر، فرهنگها و باورهای بومی است و فقط به نقاشی کردن از بندرهایی که خود در آلمان، فرانسه و انگلیس مشاهده میکرد بسنده نمیکند و در نقاشیهایش به تلفیق درخشان صحنههای بنادر پیشین (که خود هیچ وقت ندیده است اما با وضوح کامل میتواند تصور کند) و بنادر دوران خود میپردازد.
Emek Ogboh با چیدمان «طریقی که چیزهای زمینی در حال حرکتاند» در پروژه Documenta 14 شهر آتن
.
اینستالیشن این هنرمند نیجریایی با تدارکاتی خصوصی در یکی از آمفی تئاترهای مسقفِ کنسرواتوار تاریخی آتن با سرافرازی ارائه شد. فضای زیادی برای اسپیکرها و صفحه نمایش رنگی بزرگ او در فضای چیدمان وجود داشت، صفحه نمایشی که اتفاقات تالار بورس جهانی را به صورت زنده نشان میدهد. صداهای پلی فونیک یونانی که از اتاق بتنی منتشر میشود تاثیری نافذ و ژرف اندیشانه را به مخاطبان القا میکند و یک کلیت فراموش نشدنی را پدید میآورد. صداهای حرف زدن آهنگ گونه زبانهای بیگانه از اسپیکرها پخش میشود انگار قصد برانگیختن روح خالقان فرهنگهای غربی را (که هم اکنون در مشکلات اقتصادی غوطه ور است-یونان) دارد.
این چیدمان با درایتی ستودنی تقابل میان صداهای مختلف مثل اعلام بالا و پایین رفتن قیمت شاخصهای بورس و صداهای طبیعی و غیره را به تصویر میکشد. انجمنهای متعددی در بحرانهای اقتصادی خود غرق شدهاند، ناگهان صدایی غریب با فرهنگ و زبانی بیگانه از تمام موانع عبور میکند گویی سخنی خیلی انسانی و مرتبط را فریاد میزند، در حالی که اصوات ستون و پایه اصلی تمدن غرب در جریانی انبوه از نورهای گوناگون محو، بیگانه و منتزع میشود.
«تومورهای هویت داده شده» ۱۹۷۱ اثر آلینا ساپاچینوف Alina Szapocznikow در موزه هپورت ویکفیلد Hepworth Wakefield
علیرغم حجم زیادی از هنرهای جدید که امسال در گالریها، نمایشگاهها و بیِنالها دیدم، بیشترین آثاری که مرا مجذوب خود کرد مربوط به پنج دهه گذشته بود که توسط یک هنرمند لهستانی ساخته و پرداخته شده است. نمایشگاه «منظر انسان» که در واقع بازنگری به آثار ساپاچینوف است. این مجموعه به ظرافت و زیبایی هرچه تمامتر ارائه شده و انتخاب یک اثر از میان آن کار بسیار دشواری است، ولی یک اثر (مجسمه زمینی) به نام شخصیت تومورها، که در مجموعهای از شکلهای ارگانیک به شکل صورت خود هنرمند در آمدهاند و روی تودهای از سنگ ریزههای خاکستری قرار گرفته بودند تاثیرشگرفی داشت. گویی به طور غیرقابل توضیحی تودهای از تومورها روی سایهای از یک ساحل دور هم جمع شدهاند. این اثر و سایر آثار با این تفکر هنرمند در دوران درگیری هنرمند با سرطان سینه طراحی و ساخته شدهاند که دو سال بعد از ساخت این مجسمه، هنرمند به واسطه سرطان در سن ۴۷ سالگی میمیرد.تومورها هویت داده شده تنها یک پدیده نیست و تنها به جابهجایی مرزها و از بین بردن محدودیتهای مجسمهسازی از لحاظ فورمال نمیپردازد، این مجسمه یادآور این است که والاترین هنر میتواند شروع خود را از واقعیات تشکیل دهنده زندگی هنرمند شکل دهد و بدون هیچ نشانهای از خود پرستی یا غرور.
فرانسیس پیکابیا: سرهای ما دوار هستند برای اینکه افکار ما بتوانند تغییر جهت بدهند، در موزه هنرهای مدرن نیویورک MoMA
رفتن به نمایشگاه سرهای ما دوار هستند متاسفانه با شناخت کمی از فرانسیس پیکابیا متحیر کننده بود. شیوه امپرسیونیستی اولیه راه را برای نگاههای کوبیستی هنرمند فراهم میسازد و سپس شناخت و آگاهی هنرمند از دادائیسم میسر می شود. پیکابیا از اینکه خود را هر بار تسلیم یک سبک یا نگرش خاص کند سرباز می زند. نقطه عطف نمایشگاه، مجموعه شفافیت (transparencies) (۱۹۳۰-۱۹۲۷) بود که در آن هنرمند موفق به تاثیرگذاری چند لایهای میگردد که به واسطه استفاده از لعابهای رنگی، لاک و جلا، به دست کاری نقاشی رنگ روغن خود میپردازد. گویی که بوم تبدیل به سطحی مثل کاسهای سرامیکی شده است. سوژهای حائز اهمیت است که غالباً از اساطیر برداشت شده واحساس وهمی غیر طبیعی را القا میکند; انگار که آثار به عنوان یادگاری هستند از یک تمدن از بین رفته.
تصویر محو می شود تا لایههای عمیقتری از تاریخچه خود را آشکار کند. مهارت استادانه پیکابیا برای ترکیب این تصاویر دوگانه به شکل یک کلیت موزون حائز اهمیت است . همچنین تلاش والای پیکابیا برای وادار کردن بیننده به دیدن ژرف و طولانی و تماشای فعل و انفعال پر جنب و جوش بین خط و رنگ روی بوم ستودنی است.