فرهنگ تصویری ایرانی در آثار مرتضی ممیز / هنرمندان تصویرگر از استاد گرافیست و تصویرگر میگویند
در دوازدهمین سالگرد درگذشت مرتضی ممیز نمایشگاهی برای بزرگداشت او برگزار شد.
ایران آرت: مریم آموسا؛ هرسال همزمان با سالگرد درگذشت مرتضی ممیز بزرگداشتی برای این استاد فقید از سوی موسسه فرهنگی و هنری ممیز بر پا میشود و مجموعهای از آثار او در قالب نمایشگاهی در معرض دید مخاطبان قرار میگیرد. امسال نیز مجموعهای از تصویرسازیهای ممیز پس از سالها در معرض دید مخاطبان قرار گرفت. با این که همه ممیز را بیشتر به عنوان گرافیست میشناسند اما ممیز یکی از چهرههای به نام تصویرگری ایران نیز به شمار میرود و آثار قابل اعتنایی خلق کرده و بر تصویرگران هم عصرش نیز تاثیرگذاشته، به گونهای که به اعتبار سخن بسیاری از منتقدان و پژوهشگران این عرصه همچنان ردپای تاثیرگذاری ممیز را بر آثار هنرمندان این عرصه میبینیم.
از این رو با سه تن از تصویرگران؛ نگین احتسابیان، پژمان رحیمزاده و مهدی تمیزی درباره تصویرسازیهای این هنرمند گفتوگو کردهایم.
تصویرسازیهای مرتضی ممیز ادامه منطقی هنر ایرانی است
نگین احتسابیان با بیان این مطلب که همه ما مرتضی ممیز را به عنوان پدر گرافیک معاصر ایران میشناسیم گفت: اما آثار ممیز در تحول تصویرسازی معاصر ایران نیز نقش مهمی داشتهاند و حتی در بسیاری موارد نمیتوان مرز پررنگی بین تصویرسازی و گرافیک او کشید و حتی در بعضی آثارش تصویرسازی از گرافیک قابل تفکیک نیست.
او افزود: تصویرسازیهای ابتدای جوانی او در "کتاب هفته" و مجله "رودکی" سبک تازهای از تصویرسازی مطبوعاتی را وارد جامعه تصویری ایران میکند و از سویی او را نیز بیشتر از پیش به سمت طراحی گرافیک سوق میدهد. ازین پس هرچه بیشتر درگیر استفاده از عکس و ترامهای مختلف، تایپوگرافی و ویژگیهای گرافیکی بصری میشود، کمتر از خط و طراحی در کارش استفاده میکند.
به گفته این تصویرگر صحبت از تصویرسازی مرتضی ممیز بیشتر درباره آثاری است که او در جوانی خلق کرده و هریک پتانسیل آن را داشتهاند که با پیگیری مستمر شیوه تصویرسازی خاص او را تثبیت کنند. با این همه همان دوره پرکار، الهامبخش تصویرسازهای بسیاری بوده و هنوز هم ردپای شیوه ممیز را در تصویرسازیهای امروز میبینیم. مثلا شیوه احیای تصویرسازیهای چاپ سنگی دوره قاجار که ممیز برای کتابهای "قصههای خوب برای بچههای خوب" استفاده کرده است، امروزه یکی از شیوههای رایج و محبوب تصویرسازی معاصر ایران به شمار میرود.
احتسابیان ادامه داد: اغلب آثار تصویرسازی ممیز سیاه و سفید و گرافیکیاند و با توجه به امکانات صنعت چاپ آن دوره، میتوان حدس زد که دغدغه خوب از کار درآمدن اثر بعد از چاپ هم وجود داشته است. یکی از رنگیترین آثار تصویرسازی ممیز کار او برای "حقیقت و مرد دانا" نوشته بهرام بیضایی است که همچنان ویژگیهای گرافیکی خود را حفظ میکند، رنگها محدود و به صورت سطح و تخت هستند و تصاویر فرمگرا و ساده شده است.
به گفته این تصویرگر راز ممیز برای مدرن کردن تصویرسازی، به دلیل از نو نگریستن به هنر ایرانی است و حتی در مدرنترین آثار او ریشههای پررنگ فرهنگ تصویری ایرانی را میببنیم که یکی از نقاط قوت آثار ممیز و بلکه مهمترین آنها است. این ردپا میتواند در فرم، شکل، توجه به جزئیات و طراحی چهرهها باشد یا میتواند به سادگی در بافت و ریتم خطوط خلاصه شود. ممیز نوزایی میکند، چیزی را از بیرون نمیآورد. نگاهش به ریشهها تازه است و آنها را در موقعیت و ترکیب تازهای قرار میدهد، نه اینکه تصویری جدید از ناکجاآباد بیاورد. یا میتوان ادعا کرد که آثار مرتضی ممیز به نوعی ادامه منطقی تصویرسازی ایرانی در دوران معاصر است.
ممیز مردی برای تمام فصل ها
پژمان رحیمیزاده نیز درباره مرتضی ممیز گفت: فعالیت حرفهای ممیز در زمینه طراحی گرافیک بدانگونه گسترده و تاثیرگذار است که آثار تصویرسازی او را همیشه در حاشیه خود قرار داده است. شاید این امر که در طول سالیان عمر فعالیت حرفهای او شکل گرفت خود خواسته بود؛ اما تاثیرگذاری همین دوره کوتاه در کارنامه پربار او جایگاه ویژهای دارد. بسیار تصویرگرانی از نسلهای بعد او بودند که با دیدن کارهایش در مجلات کتاب هفته و رودکی تاثیری عمیق و پایداری در شکل گرفتن هویت بصری آثار خود گرفتهاند و با ابعاد تازهای از شیوه برخورد با موضوع سفارش آشنا شدهاند.
او افزود: ممیز در تصویرسازیهایش از ترجمه تصویری کلمه به کلمه متن فراتر میرود و زوایای متفاوتی از تفسیر آن را به بیننده عرضه میکند. آثار او اکثرا سیاه و سفید هستند این محدودیت رنگی را در اکثر کارهای ممیز میتوان جست و جو کرد. چنان که از رنگ استفاده میکرد تخت و بدون پرداخت بود. مشخصه آثا تصویرسازی او نه در پالت رنگیاش که باید در طراحی قوی و ایدههای بدیعاش جست و جو کرد که با تکنیکهای اجرایی متفاوت به اجرا درمیآورد و متناسب با موضوع سفارش بود و این گونه آن را تبدیل به آثاری درخشان میکرد.
به گفته این مدرس دانشگاه ممیز تصویرسازیهایش را در کتاب هفته دورهای برای سیاه مشق خلاقیت میخواند. دورهای که به گفته خود او بیتکلف و بیشائبه در پی تجربه بوده است. تجربیاتی که هم اکنون نیز پس از گذر سالیان طولانی از عمرشان چشمنواز و آموزندهاند و دیدن و دوباره دیدنشان از لذت بصیریشان کم نمیکند. آثاری که محتوا و قدرت اجرایی بصری آن در درون ایدههای سنتی و مدرن باعث میشود هر بار دیدنشان جزییات، ظرایف و ابعاد جدیدی از زیبایی را بر ما آشکار میسازد که نشان از ذوق و خلاقیت هنرمندی والا دارد.
میراث مرتضی ممیز فقط گرافیک نیست
مهدی تمیزی نیز درباره تصویرسازیهای مرتضی ممیز گفت: اگرچه نامِ مرتضی ممیز با واژة گرافیک بسیار نزدیک به هم به ذهن میآید، اما بر اهالی هنر، به ویژه هنرهای تجسمی روشن است که میراث ممیز، فقط گرافیک نیست و اینجا منظور از گرافیک، نشان و پوستر و طراحی جلد و مواردی از این دست است که به طور معمول به آن گرافیک گفته میشود.
از میراث ممیز، تصویرگری است. ممیز روایتگر که مبانی تصویری را به خوبی میداند، که تصویر را به خوبی میشناسد، که تصور را به خوبی در اختیار میگیرد، تصویرگری میکند و خیالِ خودش و مخاطبش از نتیجه کار آسوده است؛ چرا که روایت را به خوبی از رود تحریر به مزرعه تصویر هدایت کرده است.
او گفت: درباره تصویرگریها، مانند گرافیک ممیز، سخنها و به ویژه دیدنیها بسیار است. از میانتصویرگریهایی که در میراث ممیز وجود دارد، تصویرگریهای داستانهای قرآن، داستانهای شاهنامه، کتاب هفته، مجله کیهان، مجله نگین، مجله رودکی و مواردی از این دست هستند و از هستههای نخستین تصویرگری در دوره معاصر محسوب میشوند. تصاویری که به حد وافر و کافی درباره ماهیت و بعد زیباییشناختیشان صحبت شده است. سادگی و طراوتی که بر پهنه کلام، گاهی پیشی میگرفت و اعتبار آن میشد.
این تصویرگر ادامه داد: آن چیز که در نگاه و پرداخت ممیز در آن تصویرها برایم جالب توجه است، پرداختن به تصویرسازی به گونهای است که گویی مرز سنی برای مخاطبش نمیشناسد و با تصویر، یک کانسپت عامه فهم و زیبا تحویل مخاطب میدهد. مخاطبی که میتواند نوجوان شاهنامهخوان باشد یا جوان مجله کیهان به دست! چیزی عام در همه آن تصاویر هست که جدای پرداخت درست و زیبایش، خود را به هرگروه سنی، وامدار میکند.
به گفته تمیزی سادگیاش دلیلی بر پایین بودن سن مخاطب نیست؛ بیرنگیاش دلیل بر بالا بودن سن مخاطب نیست. به نظر میرسد بار این همه، بر دوش فرمهایی است که ممیز برای بیان و تحلیل تصویری متن اتخاذ کرده است؛ فرمهایی که گاه از طراحیهای کلاسیک او وام میگیرد؛ گاه با قطعه قطعه کردن فرمها، یادآور کاشیکاری معرق ایرانی میشود و گاه تنه به نقاشیها و تصاویر چاپ سنگی قجری میزند. این گونه است که تداوم تاریخی تصویرگری ایرانی، در آثار ممیز حفظ و به دوران معاصر به ارث میرسد. اینکه ما و تصویرگران با این میراث چه کردهایم، پرسشی است که پاسخش را میتوان با مداقه و مطالعه بر احوال تصویرگران و تصویرسازی امروز ایران پیدا کرد.
این تصویرگر با بیان این مطلب که تصویرگری را نباید معطوف به مصورکردن متنهای ادبی دانست گفت: تصویرگری، روایتگری به زبان تصویر است و میتواند در هر ساختاری ظهور کرده و بدرخشد. همانگونه که روایتهای کیشی و آیینی بر بدنه غارها و پرستشگاهها نقاشی شده، یا روایتهای اجتماعی و سیاسی بر بدنه کوهها و کاخها سنگتراشی شده است. روایتهایی که گاه از حد فرمانهای ملوکانه شاهی فراتر نمیرود، اما با به تصویرکشیده شدنشان، اعتبار متنی و حُکمی برای آنها ایجاد شده است.
او افزود: آنچه که بر روی ظروف سفالی، در و دیوار و سقفهای خانهها نقاشی شدهاند، یا تصویرگریهایی که بر روی سنگهای کاخها و خانهها و سنگ آرامگاهها سنگتراشی شدهاند، یا تصویرگریهایی که بر روی پارچهها و قالیها بافته یا دوخته شدهاند، همگی تصویرگری هستند. از متن این دستهبندی ساده میتوان به مخاطب تصویر پی برد. مخاطبان تنها محدود به آنچه که امروزه گروه سنی کودک، نوجوان، جوان تعبیر شدهاند، نیستند. مخاطب، عام است. حتی در میزان بهرهمندی هم عام است. این گونه است که نمیتوان و نباید تصویرگری را محدود به تصویرگری کتاب کودک دانست.
تمیزی ادامه داد: همه کتابها ـ از کتابهای مذهبی، آموزشی، علمی، پژوهشی، اجتماعی و سیاسی باید از قدرت تصویرگری بهره گیرند و ضمن بالابردن سواد بصری و زیباییشناسی، به مخاطب در دریافت موثر اثر، کمک کنند. چیزی که امروزه شاهدش هستیم، تمرکز سرمایه و اندیشه بر روی کتاب کودک است. انجمن تصویرگران به خوبی در زمینه تصویرسازی فعالیت میکند؛ اما وقتی از نمایشگاههای دورهای انجمن بازدید میکنیم، باز تمرکز بر روی تصویرسازی گروه کودک بیشتر جلب توجه میکند. نباید از یاد برد که تصویرسازی مطبوعاتی نیز گستره پهناوری در مطبوعات امروز دنیا دارد. لازم است اشاره شود که یک اشتباه دیگر در اینجا دامنگیر صاحبان رسانه است که چوب این اشتباه را هم مطبوعات خوردهاند و هم بخش بزرگی از توانمندیهای تصویرگری این سرزمین نادیده گرفته شده است.
تمیزی با بیان این مطلب که وقتی صحبت از تصویرسازی مطبوعاتی میشود، نخستین چیزی که به ذهن میرسد کاریکاتور یا کارتون است گفت: این درست است که اینها بخشی از تصویرسازی مطبوعاتی هستند، ولی همه آن نیستند. در تمامی جراید حرفهای دنیا، مطالب معتبر با تصویرسازی کامل میشوند. تصویرسازیای که شیوه پرداخت و نگاهش، مخاطب عام است و هیچ گونه طنازی و فکاهی و یا حتی فلسفههای عمیق و زیباییشناسیهای پیچیده در آن متجلی نشده است. بلکه یک تصویر کاملکننده در راستای متن است. این به آن معنا نیست که متن یا تصویر هرکدام به تنهایی عقیم در بیان هستند؛ نه! این بدان معناست که بده بستان متن و تصویر، یک روند خلاقانه و معنادار است. روندی که در آثار ممیز به روشنی محسوس و قابل احترام است.