پنجشنبههای ایرانآرت با موسیقی و سهند آدمعارف [دو]
موسیقی با هفت روش سامورایی [دو]؛ فصلی جدید؛ پندرسکی، وایل و سرانجام جان کیج
شاید مهمترین، پذیرفتهشدهترین و شناخته شدهترین چهره در زمینه «موسیقی پستمدرن» جان کیج آمریکایی باشد که توانسته است تحول عظیمی در نوع برداشت و نگرش اهالی موسیقی و حتی مردم عادی و فقط علاقه مند به موسیقی بهوجود بیاورد
بخش اولِ بررسی اجمالی سیر تحولات موسیقی معاصر از خاستگاهها تا امروز را خواندید؛ بخش دوم آن را میخوانید:
ایرانآرت، سهند آدمعارف: شاید این سه موسیقیدان از معدود افرادی باشند که با خیالی آسوده بتوان آنان را پستمدرنیست نامید چرا که گسستی غیر قابل انکار در سنتهای موسیقی مدرن ایجاد کرده و به تمامی از بند این سنتها میگسلند. ویل کمتر و پندرسکی و جان کیج بیشتر. شاید بشود به این فهرست سه نفره نام لوچانو و بریو را هم اضافه کرد. اینها روش، برخورد و زندگی نوینی را در موسیقی پیش میگیرند که تا دهه 1990 ادامه مییابد و این مجموعه از حالات موسیقی پستمدرن نام میگیرد ولی در عین حال عدهای معتقدند این نامگذاری، تنها و صرفا یک تناقض است.
کریستف پندرسکی متولد 1933 میلادی در دیبکای لهستان با پرداختن به شیوههای جریان موسوم به پستمدرن به موفقیتهایی دست مییابد و بخت خود را در گونههایی همچون سوررئالیسم و الکتروآکوستیسم به آزمون میگذارد. یکی از معروفترین آثار او « به قربانیان انفجار اتمی – هیروشیما» نام دارد که برای اولین بار در مراسم پردهبرداری از بنای یادبود این فاجعه بشری رونمایی و اجرا میشود.
اما شاید مهمترین، پذیرفتهشدهترین و شناخته شدهترین چهره در زمینه «موسیقی پستمدرن» جان کیج آمریکایی باشد که توانسته است تحول عظیمی در نوع برداشت و نگرش اهالی موسیقی و حتی مردم عادی و فقط علاقه مند به موسیقی بهوجود بیاورد. او متولد 1912 بوده و سال 1992 میلادی درگذشته است. جان کیج یکی از شاگردان موفق شوئنبرگ (مبدع موسیقی اتونال) به حساب میآید و با این که در نواختن پیانو سرآمد دوران خود محسوب میشده است، کلیه مهارتهای خود در نواختن این ساز را در پرانتز قرار میدهد تا تجربیات جدیدی را به واسطه دستکاریهای خود در پیانو و گرفتن صداهای اصلاحشده و تغییر یافته بر روی این ساز به دست بیاورد.
او با قرار دادن تکههایی از چوب، پارچه، چرم و پلاستیک لابلای سیمهای پیانو موفق به خلق صداهایی نو و شنیده نشده شده است. یکی از نامتعارفترین قطعات تاریخ موسیقی قطعه «چشنمانداز خیالی» کیج است که برای 12 ایستگاه رادیویی تنظیم شده و برای اولین بار در سال 1951 اجرا شده است. شنیده شدن این اثر «مستلزم 24 اجرا به شکل دو تا برای هر دستگاه است که باتوجه به اولویت دینامیسم و نسبت صدا و سکوت مبتنی بر یک اتفاق ساخته شده است. جان کیج به عامل اتفاق در شکلگیری ساختمان یک قطعه موسیقی معتقد بود» و این اعتقاد او را بسیار به جریان موسوم به «داداییسم» در هنر و ادبیات نزدیک کرده بود هرچند «هنر دادا» بدون در نظر گرفتن وابستههای تاریخی و اجتماعی بعد از جنگ جهانی اول و بدون منظور داشتن زمینههای اجتماعی و عصیانگرانهاش در تقابل با دنیای در حال شکلگیری سرمایهداری مدرن، کاملا تهی از معنا به حساب میآید و جان کیج با اشراف به این موضوع بهدرستی تمامی جهانبینی موسیقایی خود را مبتنی بر هنر اتفاقی قرار نمیدهد و تنها این مفهوم را از دادائیسم برای کارکردهای مورد نظر خودش به عاریت گرفته و البته مصادرهبهمطلوب در معنای مثبت و ایجابی آن میکند.
«کیج با فراهم کردن آزادیهای بیحدوحصر در تصنیف و اجرای موسیقی، روشهای تازهتری را به آزمایش میگذارد و همچون دیگر پستمدرنیستها سهم عمدهای برای شنوندگان موسیقی در نظر میگیرد و گاه از همهمه و صدای محیط و تماشاگران نیز به عنوان عناصر و مکملهای موسیقایی بهره میگیرد. او نیز همچون دیگر آهنگسازان پستمدرنیست، سنت اصلی اجرای موسیقی در غرب را که در آن باید همه چیز از قبل پیشبینی شده باشد، کنار گذاشته و به عامل تصمیم در حین اجرا روی میآورد»، هرچند این تکیه بر تصمیم هنگام اجرا و و به یک معنا اصالت دادن به بداههپردازی باعث نمیشود، فرمهای موسیقی یکسره کنار گذذاشته شوند و کیج همواره در پی ایجاد فرمهای مخصوص به خود در موسیقی بوده است. یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین نظریات کیج، این عقیده او بود که «صدا نباید به عنوان یک واسطه میان شنونده و هنر موسیقی تلقی شود زیرا موسیقی خود صداست و هر صدایی، خود نوعی موسیقی به حساب میآید که در نتیجه باید مسقیما در برابر شنونده قرار بگیرد و این البته به طبیعت خود صدا نزدیکتر است. کیج چنین شرایطی را برای طرد روشنفکرنمایان از جامعه موسیقی لازم میداند و میگوید آنگاه است که مردم عادی خواهند توانست با خیالی آسوده و بهدور از لباسهای پر زرق و برق، به آثار موسیقی گوش فرا دهند و هنر موسیقی از تسلط دو گروه کهنهپرستان و جاهلان خوشلباس رهایی مییابد و در نتیجه بدون واسطه و به آسانی در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.»
چه بسا همین اعتقادات بود که جرقه شکلگیری قطعه معروف 4:33 را در ذهن جان کیج شعلهور کرد و او در اجرای این قطعه از تماشگران کنسرت خواست تا 4 دقیقه و 33 ثانیه در حالی که صدای هیچ سازی در نمیآید، فقط به صدای محیط اطرافشان گوش دهند و بتوانند حتی بدون نواخته شدن ساز به حیرت ناشی از شنیدن اصوات روزمره دست یابند. طرح این نظریات و خلق اینگونه آثارفصل نوینی را در موسیقی عامهپسند به وجود میآورند که در این فصل جدید همه فضلفروشیها و نخبهمآبیهای افرادی که به واسطه اندکآشنایی با اسامی و آثار موسیقی کلاسیک و مدرن، به رادیکالترین شیوه ممکن به سخره گرفته میشود و بساط بسیاری از اینگونه رفتارهای ریاکارانه برچیده میشود. این فصل نوین باعث میشود نخستین بارقههای ایده همکاری میان ارکسترهای سنتی با گروههای موسیقی راک در دهههای 1960 و 70 میلادی به وجود بیاید و موسیقی عامهپسند نیز بتواند از اعتباری درخور برخوردار شود که البته موسیقی عامهپسند علاوه بر جان کیج این اعتبار خود و واجد ارزش نقد شدن خودش را مدیون جنبش «پاپ آرت» در دهه 1960 میلادی نیز هست. از ابتدای این دهه به بعد است که دیگر تقسیمبندی موسیقی به دو بخش موسیقی نخبهگرایانه و موسیقی عامهپسند به شدت به چالش کشیده میشود و پای فرمهای جدید موسیقایی به موسیقی عامهپسنند کشیده میشود و از تلفیق این فرمها که برآممده از سنتهای گوناگون و مختلف موسیقایی همچون موسیقی کلاسیک و مدرن، جاز، بلوز، کاونتری، جیپسی یا موسیقی کولیها و موسیقیهای گوناگون نواحی مختلفی از جهان همچون آسیا ، امریکای جنوبی، روسیه و... بودند، گستره و تکثری از سبکها در موسیقی مردمی به وجود میآید و جان کیج و اسلاف و اخلافش راهگشای شکلگیری جریانهای اصیل و معتبری از موسیقی میشوند هرچند نمیشود از تاثیر مستقیم و بدون واسطه آثار و انیشههای جان کیج و امثال او بر جریانهای ذکرشده کاملا مطمئن بود اما میشود ردپای فعالیتهای جریان پستمدرنیستی برآمده از خاستگاه موسیقی مدرن را در گسترش موسیقی عامهپسند، موسیقی الکترونیک و در حقیقت «موسیقی در وضعیت پستمدرن ردیابی کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
سامانی راد، کیوان - برگزیدههای یک قرن موسیقی کلاسیک و مدرن - مجله گلستانه؛ شماره 12 (3 صفحه - از 16 تا 18) – دیماه 1378
بورلی، مایکل - ایدوئولوژی و موسیقی پستمدرن و سیاستهای چپ - ترجمه : آروین صداقتکیش - نشریه نقد نو شماره 13
مهآبادی،بهمن – پستمدرن و موسیقی - مجله هنر شماره 25 (32 صفحه - از 105 تا 136) - تابستان 1373
دیکریمر، جاناتان - چرا آهنگسازان امروز موسیقی پست مدرن مینویسند؟ - مترجم: کیوان میرهادی
پرنیان، ماندانا – زبانهای هنری روح زمان - سوره اندیشه شماره 56 و 57 - بهمن و اسفند 1390
پاکباز ، رویین –( 1351 )- بررسی هنری و اجتماعی امپرسیونیسم - تهران - انتشارات تالار ایران ( قندریز).
کیمی ین ، راجر –( 1382) - درک و دریافت موسیقی –ترجمه حسین یاسینی – تهران - نشر چشمه
منصوری ، پرویز-( 1379 ) - تئوری بنیادی موسیقی – تهران نشر کارنامه
میرهادی ، کیوان (1380) -موسیقی از الف تا ی - تهران - نشر تنویر
هاوزر ، آرنولد. تاریخ اجتماعی هنر ( جلد سوم - چهارم ) - ترجمه امین مؤید. انتشارات چاپخش
هودیه ، آندره ( 1380 ) – فرم های موسیقی – تر جمه محسن الهامیان – تهران - نشر دنیای نو
امانی، مجید - سمفونی شماره 2 (تهران)، بازنمایی مفهوم مدرنیزم شهری- مجموعه مقالات سمینار «بازنمایی فضاهای شهری در هنر و ادبیات» - موسسه نشر شهر – تیر 1392
. Christa Burger, "The Disappearance f Art: The Postmdernism Debate in the U.S.” _Tels_۶۸ Summer ۱۹۸۶
سلطانی، پیمان - نیروهای منفی موسیقی پستمدرن : یادداشتی به مناسبت کنسرت گروه کامه راتا – روزنامه شرق - 16/2/85
گریفیث، پل - یک قرن موسیقی مدرن – مترجم: کیوان میرهادی - ناشر: افکار - 1386
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[سهند آدم عارف، شاعر و روزنامهنگار است. از او پیشترها کتاب شعر «پا» منتشر شده و اخیراً نیز کتاب شعر «غروب پاییزی همچو الاغ میآمد» در نشر نصیرا درآمده است. آدم عارف، یکی از دبیران تحریریه روزنامه «صبا»ست و چندسالی است به صورت تخصصی برای موسیقی خبرنگاری میکند.
او فعلا قرار است در «پنجشنبهها با موسیقی» برای ایرانآرت، از خاستگاههای موسیقی پستمدرن و دگرگونشدن عالم موسیقی به دست موسیقیدانهای برجسته بنویسد تا بعد...]
برای خواندن بخش پیشین یادداشت او، روی تیتر زیر کلیک کنید:
موسیقی با هفت روش سامورایی/بررسی اجمالی سیر تحولات موسیقی معاصر از خاستگاهها تا امروز