چهارشنبههای ایرانآرت با ادبیات و مجتبا هوشیار محبوب [دوازده]
سیری در زندگیِ پر فراز و فرود ولیعهد نیما یوشیج که پیش از شاملو شعر بیوزن نوشت
شاعرِ مجموعه شعرهای «جرقه»، «آتشکده خاموش»، «سرابهای کویری» و «پاریسیها» به معنای واقعی کلمه هنرمندی است جامع الطراف...
ایران آرت: شاعر بود، نقاش، طراح صحنه تئاتر، نمایشنامهنویس و سینماگر... 1302 و 1303 را سالروز تولدش نوشتند، 20 آبان 1370 را روز مرگش... مثل سهراب سپهری هم اهل کاشان است و هم شاعر-نقاش... میگویند با میانجیگری احسان طبری، با نیما آشنا شد و یوشیج دربارهاش گفته: «ولیعهد من است»... عبدالعلی دستغیب میگوید: به همراه سهراب سپهری و صادق بریرانی، به خاطر ترویج هنر مدرن به سه تفنگدار دانشکدهی هنرهای زیبا معروف بودند... نام: منوچهر... نام خانوادگی: شیبانی.
شاعرِ مجموعه شعرهای «جرقه»، «آتشکده خاموش»، «سرابهای کویری» و «پاریسیها» به معنای واقعی کلمه هنرمندی است جامع الطراف، نه به این خاطر که دانش مثال زدنی در حوزه نمایش و تئاتر دارد، یا سینماگری دانش آموخته و حرفهای است که 14 فیلم ساخته، یا نقاشی است توانا و هوشمند، بلکه به این دلیل که هنر او برآیند دانش او در حوزههای مختلف است.
در شعر او عناصر نمایشی بودنِ سخن، رنگ و تصاویری که تنها در هنر نقاشی دیده میشود و حرکت دوربین را میتوان درک کرد. از سوی دیگر تعلق خاطر عجیب شیبانی به نوشتن شعرهایی با سویههای اجتماعی و متعهد به قشر ضعیف جامعه نمیگذارد او صرفا در بند هنر ناب یا شعر محض باشد. برای همین فارغ از توصیفی سلبی یا ایجابی باید اذعان کرد که منوچهر شیبانی هنرمندی جامع الاطراف است. او در هنرستان هنرپیشگی، با طراحی لباس، دکور و ترکیب صحنه آشنا شد، در دانشکده هنرهای زیبا نقاشی و در سفر سه سالهاش به ایتالیا درباره نقاشیهای دوره رنسانس بسیار آموخت، و از اولین شاگردان نیما و پیروان نیما یوشیج بود. نیما یوشیج او را در عداد گویندگانی میگذارد که باید ادبیات معاصر متوجه آن باشد. (رجوع کنید به: درباره شعر و شاعری اثر سیروس طاهباز؛ صفحات 369 تا 371)
نیما در نامهای به منوچهر شیبانی مینویسد:
«آقای شیبانی! من به شما جرئت نمیدهم؛ من با اشارههایی که میکنم نزدیکی بیشتر به خودم در هنری که ملت ما به آن احتیاج دارد میدهم و زیاد نزدیکی میدهم، خیلی زیاد. به همان اندازه که شما خودتان خواستهاید نزدیکی داشته باشید. این نزدیکی به تکنیک، لازم و بی بروبرگرد، مفید برای مطالب روزانه است که طبقه چشم به راه ما منتظر آن است. اگر شما توانسته باشید جواب این همه استغاثه را ندهید، جواب به هیچ چیز را ندادهاید. اشعار شما از این حیث در نظر من کمال اهمیت را دارد.»
از شیبانی باید به عنوان یکی از پیشگامان هنر مدرن در ایران نام برد. او یکی از تشکیل دهندگان جریان خروس جنگی به همراه ضیاپور، شیروانی و غریب بود. دایره المعارف لاروس – چاپ 1983- از او به عنوان نخستین هنرمندی که هنر فیگوراتیو را در ایران رواج داد، نام میبرد. احمد شاملو که او را به عنوان مبدع شعر سپید میشناسیم میگوید: «به سال 1329 با آنکه کار چاپ هر قطعه جز با جنجال و بگو مگوی فراوان ممکن نمیشد، برای نخستین بار در حیات شاعری خویش به سرودن شعر سپید دست زدم. خیلی پیش از آن تاریخ دوست هنرمند من منوچهر شیبانی به این کار پرداخته بود.» (صور و اسباب در شعر امروز ایران اثر اسماعیل نوری علا، ص 183) اشاره شاملو به شعر «حفره» منوچهر شیبانی است که در دفتر «آتشکده خاموش» منتشر شد. شعری که احتمالا شیبانی در سال 1325 چهار سال قبل از اولین شعر سپید شاملو سروده بود.
اما بد نیست نگاهی بکنیم به اظهار نظر دو شاعر، دو نقاش و یک منتقد ادبی درباره منوچهر شیبانی.
آیدین آغداشلو
آیدین آغداشلو معتقد است شیبانی در هر دو هنر یعنی شاعری و نقاشی به تساوی و با مهارت بسیار کار کرده و به نسل اول هنرمندان پیشتاز نقاشی ایران تعلق دارد. این نسل که شیبانی قطعا از نمونهی قابل توجه و عمدهی آن است، زمینههای پیشین هنری نسل قبل را که آرامآرام و در طول سالها به یکنواختی گراییده بود، بههم زد. شعرهای شیبانی از حساسیت فوقالعادهای برخوردار است. زبان تغزلیاش چندان پیچیده نیست، اما قادر است بییاری گرفتن از صنایع لفظی پیچیده یا ترکیبهای بسیار غریب و دور از ذهن مانند سهراب سپهری، جهان درونی خود را انتقال دهد.
آغداشلو میگوید شیبانی رنگ را خوب میشناسد و در دست یافتن به فرمهای تازه تا آخرین حد توان پیش میرود. او در نقاشیهایش بیشتر یک نقاش فیگوراتیو است، و اینکه نقاشیهای شیبانی از چرخش و حرکتی جذاب و قابل توجه برخوردار است.
حسین منزوی
* شیبانی شاید همپای بسیاری از شاعران دیگر معاصر نباشد؛ اما شعرش متعلق به خودش است و چیزهایی دارد که شخصا مربوط به منوچهر شیبانی است.
* شیبانی شاعری است تنها و غریب و میتوان گفت که نه از کسی تأثیر آنچنانی گرفته، نه روی کسی تأثیر خاصی برجای گذاشته است.
*زبان شعری شیبانی به زبان شعر خراسان نزدیک است و در معروفترین شعرش «مرگ عقاب» که شعر بسیار زیبایی هم است، زبان فردوسی را بهکار میگیرد؛ این شعر، ترکیبی از حماسه و مرثیه است و شاعر، برای بیان این تراژدی، زبان فردوسی را در شعر امروز بهکار میگیرد.
* منوچهر شیبانی، نخستین شاعر ـ نقاش ماست. ما سهراب سپهری را بهعنوان کسیکه هم در شعر و هم در نقاشی چهره است، داریم؛ اما قبل از او منوچهر شیبانی هم هست که در نقاشی صاحب سبک و شعرش هم شعری مخصوص بهخودش بود.
علی نصیر
علی نصیر - نقاش - در یادداشتی با عنوان «طرحی از زندگی یک نقاش» نوشته است: او از پیشگامان هنر مدرن و از چهرههای معتبر ایران است. هنرهای تجسمی، همراه با شیبانی سوژههایی را دوباره کشف میکند که مدتها نادیده گرفته میشدند. سوژههایی که از آن گریزان بودند یا با آن آشنایی نداشتند. عرصهی فعالیتهای او بسیار گسترده است و گذشته از شعر جایگاهش به ویژه در نقاشی هنوز نامشخص است.
علی باباچاهی
*شیبانی به فکر نوآوریهای صوری و اشکال جدید شعری نیست و بیشتر شاعری مضمونگراست و در عین حال با بهکارگیری کلمات ظاهرا غیرشاعرانه تحرکی به شعر خود میبخشد. وسوسهی تغییر وزن و قالب از خصوصیات ذاتی شعر شیبانی است، و بر همین مبنا شعر او به شعر آزاد نیمایی میرسد که نمونهی نسبتا مشخص آنرا شعر «ایران» از مجموعهی «جرقه» میتوان دانست.
*منوچهر شیبانی پیشنهادکنندهی پارهای از افقهای شعری است که میتواند مورد توجه شاعران همزمان یا حتا بعد از او قرار گیرد.
*در شعر شیبانی، توجه به مسائل کارگری و مردم فقیر و رنج دیده بهچشم میخورد. شیبانی، بیآنکه مستقیم، مبلغ حزب فراگیر آن زمان باشد، اما بهنوعی، به مفهومهای مورد نظر این حزب در شعرهایش میپردازد. درواقع، فرهنگ حزبی، بهصورتی غیرمستقیم، بر شعر او حاکم است.
*وجه غنایی و تغزلی در شعر شیبانی، کم است و اگرچه در شعرش به رنگ توجه دارد، اما بهدلیل نبود پرداخت و صیقلکاریهای زبانی، این موضوع در شعر او چندان برجستگی و تعینی ندارد.
* اگر کسانی چون نیما یوشیج، فروغ فرخزاد یا احمد شاملو را صاحب زبان فرض کنیم، منوچهر شیبانی در این سطح قرار نمیگیرد؛ یعنی او نتوانسته است به سبک ویژهی تأثیرگذاری در این زمینه دست یابد. برای شیبانی، شعر در درجهی دوم اهمیت قرار داشته و نقاشی هنر اول او بوده است؛ ضمن اینکه در هنرهای نمایشی و تجسمی هم دستی داشته است. بنابراین او نسبت به عبارت و جملهها، پرداخت و صیقلکاری زبانی کمتری داشته و به تشکل شعری چندان توجهی نشان نداده است.
* منوچهر شیبانی، حتا پیش از نصرت رحمانی و بهعنوان یک پیشقدم، به عنصرهای عینی میپردازد و پارهای از واژهها و اسباب و ادوات زندگی امروز که چیزهایی ملموس و قابل رؤیت هستند، در کارهای این شاعر بهچشم میخورد؛ اما او در کل، در اجرای نهایی زبان، به فردیت زبانی و سبک ویژهای دست نیافته است.
عبدالعلی دستغیب
* در دفترهای نخست شیبانی، بیشتر اشعار او جنبه نمایشی دارند. «وصفها و تصویرها» و «تابلوها» زیربنای هویت نمایشی شعر او را میسازند. شیبانی برخی از اشعارش را بر وزن اشعار فردوسی سروده و همچنین یک نمایشنامه خود را نیز با الهام از غزلیات حافظ نوشته است.
*سالها نیما یوشیج در مجامع میگفت: «شیبانی ولیعهد من است».
* او در عمر نسبتاً کوتاهش 52 نمایشگاه نقاشی در داخل و خارج از ایران برپا کرده و در بیینالهای داخلی و خارج برنده جوایزی شده است. اولین نمودهای هنر کانسپچوال و اینسالیشن در ایران با کارهای او در دهه 40 با «نور و صدای تخت جمشید» ظاهر شد.
*او همکاریاش با جلال و سیمین را بعد از کودتای 28 مرداد 32 در مجله «نقش و نگار» شروع میکند. این نقاش جوان در سال 1337 برنده جایزه هنرهای زیبای اولین بیینال تهران میشود. او علاوه بر شعر و نقاشی در طراحی صحنه نیز تجربیاتی داشته است که میتوان از طراحی دکور و لباس برای نمایشهای «افعی طلایی» به کارگردانی علی نصیریان، «ده و سه دقیقه» به کارگردانی جعفر والی، «خانه اجارهای» به کارگردانی علی نصیریان و در «منطقه جنگی» به کارگردانی عباس جوانمرد نام برد.
***
پارهای از شعر معروف منوچهر شیبانی با نام «شمع آجین»:
بازار در سیاهی شب کیف می کند
صدها هزار طاق
در پشت یکدیگر زده صف
چون اشتران قافله سنگین و بردبار
تا بر دیار جادوی شب پا نهادهاند،
چون سنگ گشتهاند،
بر جای خشک.
بازار همچو دختر بیچارهای زبون
پیچیده است سخت به چادر سیاه شب.
پیوسته در تلاش
چون مار تیر خورده به هنگام احتضار.
هر حجره بسته لب.
ز چه رو؟
چون شب است، شب.
از زیر طاقی که از آن تیرگی چو دود
رقصان دَوَد به بیرون
جمعی،
کز کرده،
از روزن عباها بر تیرگی طاق
مبهوت دوخته چشمان به خیرگی.
گهگاه لرزه بر تن شان افکند ز بیم
آوای وهمناکی، از پاسبان شب
بازار پر شده ست ز کابوسها.
بیم و امید بر سر امواج تیرگی
پیوسته در ستیز.
ره چاه مینماید و چَه، ره
بازار پر ز خدعه.
بازار پر فریب.
بر وحشت من و تو زند خنده.
بازار در سیاهی شب کیف میکند...
تابد ز دور نوری
لرزان
دل اوفتد به شوری
از آن.
(بر گرفته از کتاب گزینه شعر منوچهر شیبانی با بررسی و گزینش علی باباچاهی:1373؛ نشر مروارید)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[مجتبا هوشیار محبوب، داستاننویس و روزنامهنگار است. «آقای مازنی و دلتنگیهای پدرش» و «آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند، بد تا کردند» دو اثر داستانی منتشرشده او، و «از رمان» اثر تحلیلی او درباره آثار هوشنگ گلشیری است. هوشیار محبوب برای ایرانآرت، «چهارشنبهها با ادبیات» را مینویسد.]
این، دوازدهمین نوشته هوشیارمحبوب برای چهارشنبههای ایرانآرت است. یادداشتهای پیشین او را با کلیک روی تیترهای زیر بخوانید
سیگار وطنی نکش، شعر ناشتا هم نگو!/درباره صورت دومِ بهرام صادقی: شاعری
یک ژاپنی عجیب؛ نویسندهای نابغه با سی سال عمر مفید، 257 اثر و یک خودکشی پر سر و صدا
قضیه سید علی صالحی و ماجراهای دیگر!/ چرا هی میخواهی منشور بنویسی استاد؟!
نوآوریهای مظلومانه آقای ژازه/ این اجقوجقترین دفتر شعر تاریخ ادبیات ایران است؟!
حاشیهنگاری بر کتابی که حالا بیش از 50بار چاپ شده/ناشر: چرا طوری مینویسی هیچکی نفهمه؟
بریدنِ سرِ آقای موراکامی تو روز روشن!/ چهطور کتابهای چاپنشدنی را منتشر کنیم؟
هاج و واج، زیر ضربههای اتفاق/ چطور «ادبیات» با «مرگ» گره میخورد؟
شعر خشک، شعر مدرن/راهنمای کتاب: شعر مدرن؛ از بودلر تا استوینس