چهارشنبههای ایرانآرت با ادبیات و مجتبا هوشیار محبوب [نُه]
تکملهای بر ترجمه فارسی شعرهای جهان در گروه ادبیات ایرانآرت/ پرواز در آسمانِ جهانی که شاعران ساختهاند، یا؛ ما چهطور شعرهایی را برایتان ترجمه میکنیم
اگر مخاطب بخش ترجمه شعر ایرانآرت بوده باشید، دیدهاید که تا به امروز 10 شعر از شعرهای روز جهان را برگرداندهایم.
ایرانآرت، مجتبا هوشیار محبوب: اگر مخاطب بخش ترجمه شعر ایران آرت بوده باشید، تا به امروز 10 شعر از شعرهای روز جهان را برگرداندهایم. معیار ترجمه این شعرها چیست؟ در وهله اول ساده به نظر میآید... این شعرها از آن شاعرانی هستند که یا کاملا در ایران ناشناخته به حساب میآیند، یا تقریبا مخاطب فارسی زبان از آن شاعر چیزی نخوانده است. در میان شاعران ترجمه شده در این بخش تنها ماری الیور در ایران صاحب کتابی است. کتابی با عنوان "خواب در جنگل" منتشر شده در نشر شاپور خواست. این مجموعه شعر را شهناز خسروی برگردانده است و دربرگیرنده گزیده اشعار اولیور است که با محوریت طبیعت سروده شدهاند. این کتاب علاوه بر مقدمهای به قلم خسروی درباره شاعر این مجموعه، دربرگیرنده 20 قطعه شعر از میان سرودههای اولیور است. در ایران آرت دو شعر نیز از این شاعر برگردانده شده است. مابقی شاعرانی که در ایران آرت تا کنون شعرهایی از آنها خواندهاید کاملا در ایران ناشناختهاند، هشت شعر از: هوارد آلتمن، اُشن وانگ، یِوگنی یوتوشنکو، ماکسین کومین، هیرومی ایتو، استنلی کونیتز، لاچلان ماکینون و هلن دانمور.
این شاعران را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول کسانی هستند که شاعران امروز کشورشان به حساب میآیند: آمریکا، ژاپن، روسیه، اسکاتلند و... . این شاعران ممکن است شاعران چندان برجستهای از این نظر که صاحب جوایز معتبر جهانی باشند، به حساب نیایند اما دست کم مخاطب فارسی زبان با خواندن شعرهایشان هم با شاعرانی که در کشور خودشان مهم هستند آشنا میشوند و هم متوجه میشوند رسانههای معتبر دنیا چه شاعرانی را بیش از همه، با چه ویژگیهای شعریای مورد توجه قرار میدهند.
بخش دوم به ذائقه شعری گروه ترجمه ایران آرت بی ربط نیست. این شاعران از نظر بخش ترجمه مهم هستند؛ یک: رسانهها توجه ویژهای به آنها دارند؛ رسانههایی که صرفا دنباله رو ذائقه عامه مردم نیستند و چندان به بازار فروش آن شاعر و کتابهایش وقعی نمینهند، و دو) شعر آنها شعری است که در یک کلام، قوام یافته و تکان دهنده است. این دسته از شاعران علاوه بر اینکه همچون دسته اول شاعران امروز کشورشان به حساب میآیند، در شعرشان نوعی نخبه گرایی و پیچیدگی هست که آنها را از گروه اول متمایز میکند.
ذائقه برگزین کنندهها در این رسانههای جهانی، با ذائقه بخش گروه ترجمه ادبیات ایران آرت تا حدودی شباهتهای مهمی دارد. این شعرها در وهله نخست با خلأهای زبانی و پیچیدگیهای متعاقب آن، از دسته بزرگ شعرهای ساده جدا میشوند. در این شعرها، نمیتوانید به یک معنا یا یک تصویر ساده بسنده کنید. شاعر شما را به فکر وامیدارد، تخیل شما را قلقلک میدهد و گاه حیرت زدهتان میکند. برای اینکه بیشتر با این شعرها آشنا شوید میتوانید شعرهای برگردانده از استنلی کونیتز، ماکسین کومین، اشن وانگ یا هیرومی ایتو را بخوانید که به آخر این جستار ضمیمه شدند.
اگر مخاطب شعرهای ترجمه هستید، احتمالا مخاطب شعر فارسی، خصوصا شعر معاصر هم هستید. ما در مقامی نیستیم که برای شعر متکثر ایرانی ذائقهای را جدا یا گزین کنیم، اما دست کم میتوانیم از ویژگیهای شعرهای ترجمه شده در ایران آرت به زبان و اندیشه گروه ترجمه ایران آرت حرف بزنیم. همچنان که گفته آمد، اولین ویژگی این شعرها خصیصه خلأ زبانی است. دومین ویژگی که به واسطه حلقه زنجیری به ویژگی اول متصل است، تخیلی است پویا. این شعرها برعکس دسته اول شعرها که پیش از این دربارهش حرف زدیم، روی به موضوع خاصی از نظر اجتماعی یا سیاسی ندارند. در این زمینه میتوانید نگاه کنید به شعرهایی از هوارد آلتمن یا یوگنی یوتوشنکوی روس. شما را که مخاطب شعر فارسی معاصر نیز هستید میتوانیم به شعرهایی از احمد شاملو ارجاع بدهیم و البته بسیاری از شاعران معاصر که از موضاعات و سوژههای سیاسی-اجتماعی، برکنار نبودند. آنها مستقیما این تعهدات خود را در پارهای از شعرهاشان فریاد کردهاند. اگر بخواهیم به نام شاملو نامهای دیگری بیفزاییم باید طومار مطولی تدارک ببینیم از شاعران امروزی و همین طور شاعران متعهد پیش از انقلاب از سلطان پور گرفته تا خسرو گلسرخی. از سوی دیگر برای گروه دوم شاعرانی که برشمردیم در زبان فارسی و شعر معاصرمان میتوانیم خوانندهها را ارجاع دهیم به شاعرانی که کمتر دربند این تعهدات بودهاند، یا دست کم سبک خاصشان در نوشتن شعر، آنها را در ظاهر امر، به کل از گروه متعهدین جدا کرده است و آن ها بیش از همه به خود شعر پایبند بودهاند. در این زمینه احتمالا احمدرضا احمدی و یداله رویایی مشهورترین نمونهها هستند. البته شاعران بسیاری را میتوان نام برد که برخی از آنها از بهترینهای شعر فارسی هستند، اما هدف از نوشتن این یادداشت برشمردن نام این شاعران نیست. به هر روی، در این طیف، شعر شاعران، برآمده از جهانی منحصر به فرد و خلق شده توسط شخص خودشان است که اتفاقا نوشتههاشان سرشار از خلأهای زبانی مزبور است.
شعری بخوانیم از ماکسین کومین:
کلمه
به آرامی به هم میریزیم، در مستوری
فلاتی که لبههای بیضوی دارد، در جنگلی
با چیزهای موجدار، کاجهای سفید، توسهای طوسی.
اسب من به فکرهایش فکر میکند
خوشحال، به پاییزهای خال خالی
و فکر میکند به آنچه برای من است، و آنچه برای اوست
و اینکه کدام یک حق قانونی من است
در یک زمان، هر جفتمان، جفتِ یک خرگوش بزرگ را دیدیم
از حصاری دومتری بالا میرفت
دُم کوتاهِ سفیدش به آفتاب گیر کرد وُ رها شد
دست زدیم بی صدا وُ رویاهامان مسدود شد.
وقتی که خرگوش عبور میکرد، کاجِ بیشه لرزید
سنجابِ سرخ به شور آمد،
معلوم بود وقت عزیمتش فرارسیده است .
برگرد! از او خواستم برگردد
منظورم این بود که کاریش ندارم. برگرد و نشانمان بده،
زمانی که زمان جُنب نمیخورد، چطور رَد میگذاری روی کاجها
چطور میتوانی این ور آن ور بروی.
ما بر کَرانهمان ایستادهایم، و همگام با نبضِ قلب تو
میتپیم در آستانِ حرکت.
دلم میخواست بگویم، مرا ببین!
ببین که صبحگاه، پُر میشوم از دانههای گُل-برفها
ببین چطور کبکها و مرغهایِ سنگخوارِ سینه سرخ
روی دستهایم همهمه میکنند
و میگذارند کمی بایستم روی یک درخت.
و چطور روباه در ته علفزار اجازه میدهد
عبور کنم از زیر بویی که اسبها پخش کردهاند
در بصیرتِ توشه سفری که رعایت کردند،
چطور شیرجه میزنند درون حفرهای
و چطور باز پیدا میشوند در کلمهی دیگری که او مینویسد،
کلمهای که من در جستوجوی آنم.
این سطر کومین را دوباره بخوانید: از حصاری دومتری بالا میرفت/ دُم کوتاهِ سفیدش به آفتاب گیر کرد وُ رها شد... و جهانِ ویژه شاعر را متصور شوید... ما همین جا میفهمیم که باید قوانین دنیای خود را بگذاریم کنار و وارد قلمرو منحصر به فرد شاعر شویم؛ جهانی که تخیل مخاطب را به شدت تحریک میکند، و البته حس تحیر را در او برمیانگیزد.
برای اینکه شعرهای ترجمه شده در ایران آرت را بخوانید، روی تیترهای ذیل کلیک کنید:
آخرین شعر در آخرین روز زندگیِ شاعر/ وقتی مرگ زمزمه میکند: «ما اینجا، نزدیک تو هستیم»
شعر امروز جهان با لاچلان ماکینون/ ویلیام کارلوس ویلیامز دکتر بود، واقعا!
شعر جهان امروز با استنلی کونیتز/ و چشمهایی که بادیوانگی جلا یافتند
شعر امروز جهان با هیرومی ایتو/ بگو که آب، سرریز کند از شرق
شعر خوانی این بار با ماکسین کومین آمریکایی/ همگام با نبضِ قلب تو، میتپیم در آستانِ حرکت
شعری از یک شاعر روس / تمامی جهانها تباه خواهد شد
شعری از اشن وانگ، شاعر معاصرآمریکایی/ آسمان شب با زخمهای بیرونی: خشونت، لطافت و تصاویرِ بی زمان
شناور به سوی خط افق/ شعری از شاعر برنده جایزه پولیتزر
"بوداپست 1944" از هوارد آلتمن/ در تاریکیای نوسان ناپذیر...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
[مجتبا هوشیار محبوب، داستاننویس و روزنامهنگار است. «آقای مازنی و دلتنگیهای پدرش» و «آنها با شاعری که دوستش داشتند، بد تا کردند» دو اثر داستانی منتشرشده او، و «از رمان» اثر تحلیلی او درباره آثار هوشنگ گلشیری است. هوشیار محبوب برای ایرانآرت، «چهارشنبهها با ادبیات» را مینویسد.]
این، نهمین نوشته هوشیارمحبوب برای چهارشنبههای ایرانآرت است. یادداشتهای پیشین او را با کلیک روی تیترهای زیر بخوانید:
قضیه سید علی صالحی و ماجراهای دیگر!/ چرا هی میخواهی منشور بنویسی استاد؟!
نوآوریهای مظلومانه آقای ژازه/ این اجقوجقترین دفتر شعر تاریخ ادبیات ایران است؟!
حاشیهنگاری بر کتابی که حالا بیش از 50بار چاپ شده/ناشر: چرا طوری مینویسی هیچکی نفهمه؟
بریدنِ سرِ آقای موراکامی تو روز روشن!/ چهطور کتابهای چاپنشدنی را منتشر کنیم؟
هاج و واج، زیر ضربههای اتفاق/ چطور «ادبیات» با «مرگ» گره میخورد؟
شعر خشک، شعر مدرن/راهنمای کتاب: شعر مدرن؛ از بودلر تا استوینس