یادداشت صابر محمدی درباره انحطاط آنچه «کمپین اجتماعی» میگوییم
بازگشت قیصر در لباس سحر قریشی!
احضار مسعود کیمیایی دهه چهل با همه یال و کوپال قیصر در شمایل دخترِ امروزی سینما با همه مشخصههای جنسی ــ تهییجیاش، خطرناک نیست؟
ایرانآرت، صابر محمدی: دروغ چرا؟! همانقدر که رسانههای جدیدالظهور، سطح درکِ مفاهیمی چون مشارکتهای مدنی را به وفور بین مردم ارتقا دادهاند، این کلانروایتِ دموکراتیک را تنزل نیز دادهاند. البته که تقصیر رسانههای میادین جدید ژورنالیسم نیست که همه مظاهر زندگی با شبکههای اجتماعی، به مصرفیترین شکل ممکن تباه میشوند، این ما هستیم که کارکردهای رسانه را به مردم یاد ندادهایم. اما برخی هنرمندان هم گامبهگام با مردم، در به انحطاطکشیدن آنچه «کمپین اجتماعی در ایران» نامیده میشود، نقش داشتهاند. خب... بدیهی مینمود که پس از مخابره واقعه عجیب و غیرقابل باور قتل ناپدری حمید صفت رپر، موجی از حمایتهای مردمی از او شکل بگیرد. از سویی، از هنرمندان نیز انتظار میرفت در واکنشهایی منطقی نسبت به سویههای مختلف چنین رویدادی موضع بگیرند. آنها مدتهاست در صف نخست کارزارهای حمایتی ــ اجتماعی قرار دارند و حرفشان هم توی جامعه همچنان برو دارد.
اما در این میان، بهترین واکنش چه میتوانست باشد؟ بین دوگانه «حمایت از مادر ستمدیده» و «قتل یک انسان»، کدام طرف طناب را باید میکشیدیم؟
بین همه هنرمندانی که به نوعی به این واقعه واکنش نشان دادهاند، دو تن، مصداق بارز همان آسیبِ بهقهقراکشاندنِ مفهوم کمپین اجتماعیاند. البته نامهایشان را اینجا فهرست کنم لابد میگویید خب انتظار دیگری هم نمیرود: سحر قریشی و امیر تتلو! سطح دانش اولی را که با آن گفتوگوی معروف با رضا رشیدپور هیچگاه از یاد نخواهیم برد و دومی را نیز با همه واکنشهای سه سال اخیرش و بهخصوص ورود خامدستانه و کاهلانهاش در حمایت از یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری اخیر، حالاحالاها نمیتوانیم فراموش کنیم. اما به هر حال از یاد نمیبریم که این دو سلبریتیِ عصر جدید، روی هم شاید یکششم جمعیت ایران را به عنوان فالوور در صفحه شخصی اینستاگرامشان دارند و همین تاثیری که میتوانند با این رسانهشان بر جای بگذارند، نگرانکننده است.
سحر قریشی در پستی اینستاگرامی نوشته: «از اینجا ب بعد حمید صفت،ی صفتِ ،تنها یک اسم نیست،یا ب قولِ رسانه های امروزی، ی بزهکار یا مجرم نیست، ی جوششِ مردونه توو ساختارِ شکننده و پر از آسیب جامعه مونه، ی خروشِ پر از غیرتِ، ی تصویری از خانواده نا بسامانِ ، مثلِ خیلی از خانوادها...دیگه مردونگی تعریف جنسیتی نمیگیره، فارغ از جرم بودن ونفی عملی ک صورت گرفته، کار حمیدِ صفت در ذاتش پر از رمز و رازه، ب طورِ طبیعی شاید بواسطه عشق عمیق مادر و پسر، پدر و دختر هر کدوم از ما ی چیزی مشابه این کارو نشون میدادیم، حالا من سحر قریشی، دردمند و همدردِ این درد،وقتی فکر میکنم با غرور میگم اگه برای عزیزانم،مادرم یا برادرم ویا پدرم این اتفاق بیوفته و ناله و شیون و دردشون ، توسطِ ی ظالم رو بخوام بشنوم و ببینم، منم میشم حمید صفت». همینجا بگویم که فکر نکنید من بیکارم که این جملات بیسروته و پر از اغلاط نگارشی و دستورزبانی را نعلبهنعل از روی اینستاگرام او تایپ کرده باشم آن هم با رعایتِ مشخصههای زبانی شگرف خانم قریشی! عیناً از روی یک سایت زرد نقل کردهام. بار دیگر بخوانید و به «جوششِ مردانه در ساختار شکننده جامعه» و «خروش پر از غیرت» فکر کنید! چه میتوان گفت؟ احضار مسعود کیمیایی دهه چهل با همه یال و کوپال قیصر در شمایل دخترِ امروزی سینما با همه مشخصههای جنسی ــ تهییجیاش، خطرناک نیست؟ مو به تنتان راست نمیشود وقتی صورت تراشیده و موهای بلوند و گونههای برجسته این خانم را لحظهای با آن هیبت بهروز وثوقی در قالب قیصر دیزالو کنید؟
تتلو هم چیزهایی نوشته که اگر شما سردرآوردید ما هم فهمیدیم. از این مورد بگذریم که مهمترین سوال درباره او مدتهاست این است که چرا کسی در راستای بهبود او، آستین بالا نمیزند.
گذشته از نکاتی که درباره استانداردهای کمپینهای اجتماعی باید مراعات کنیم و نمیکنیم، حالا باید این را پرسید که آیا این دو نفر در حمایت علنیشان از حمید صفت و اقرار به اینکه اگر جای او بودند همین کار را میکردند، به این فکر کردهاند که نتیجه حمایتشان در نهایت باید منجر به جلب رضایت اولیای دم باشد؟! مگر نمیخواهند صفت را از این مخمصه نجات دهند؟ آیا ولی دم ناپدری صفت، تحت تاثیر هنرمندانی قرار خواهد گرفت که اعتراف کردهاند اگر جای خواننده بیستوچهارساله بودند، همان میکردند؟!